مقالات فقهی وحقوقی
دانشگاه پیام نورخسروشهر
درباره وبلاگ


سلام به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ جهت ارائه مقالات فقهی وحقوقی برای دانشجویان عزیزاین رشته هاطراحی شده است.امیدوارم موردقبول واقع شود.دوستان عزیزم لطفاباارائه نظراتون مارایاری کنید.هم چنین شماعزیزان میتوانیدمقالات خودتون رودرهرزمینه ای که باشه باعضویت دروبلاگ ارسال کنیدتادروبلاگ درج شود.درضمن این وبلاگ به 36زبان دیگرنیزقابل ترجمه است کافی است پرچم کشورموردنظرراانتخاب کنیدتاترجمه شود. باتشکرفراوان:محمدپور
نويسندگان
شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:2 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 تراجع أرباح «بي.إم.دبليو» 5ر4%

 

أعلنت شركة (بي.إم.دبليو) الألمانية للسيارات الفارهة، أمس، تراجع أرباحها خلال الربع الأول من العام الحالي بنسبة 5ر4% في ظل ركود السوق الأوروبية وضعف الطلب في السوق الصينية. 
وذكرت الشركة، ومقرها مدينة ميونيخ الألمانية، ان أرباحها الأساسية التي يتم حسابها قبل حسم الضرائب والفوائد، وصلت خلال الربع الأول من العام الحالي الى 04ر2 مليار يورو (69ر2 مليار دولار) مقابل 134ر2 مليار يورو خلال الفترة نفسها من العام الماضي. وأكدت الشركة الألمانية قدرتها على تحقيق النتائج المستهدفة للعام الحالي ككل، حيث تتوقع تسجيل مبيعات قياسية وأرباح قبل سداد الضرائب تماثل الأرباح القياسية المسجلة العام الماضي. كما تتوقع وصول هامش أرباح التشغيل في قطاعات صناعة السيارات الرئيسية لديها الى مابين 8 و10% خلال العام الحالي. وانخفض صافي أرباح بي.إم.دبليو خلال الربع الأول من العام الحالي بنسبة 3% الى 3ر1 مليار يورو.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 

خدایا، اندیشه‌ام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظه‌ی زندگی‌ام دریابم

* خدایا، اندیشه‌ام را چنان محكم‌ساز كه به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی كنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من می‌خواهند فراتر بروم.

 

 

* خدایا، به من بینشی عطا كن كه هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نكنم، بر آنهایی كه از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها كه پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت كنم و همواره در این اندیشه باشم كه از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم.

* خدایا، به من فهمی عطا كن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم كه با شخصیت منحصربه فردی كه دارم قاعدتاً زندگی ِ منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، كه از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است كه به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شكل ببخشم.

* خدایا، توانایی ِ عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد كه بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می كنم.

* خدایا، مرا از هر نوع نفرت و كینه ای كه حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها كن، تا با رهایی از نفرت و كینه، بتوانم دیگران را آنطور كه هستند، بپذیرم و دوست بدارم.

* خدایا، فهم مرا از زندگی آنچان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم كه در زندگی چیزهایی هست كه قابل تغییر نیست، قوانینی هست كه از آنها تخطی نمی توان كرد، تا ساده لوحانه نپندارم كه هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می كنم خواهم داشت.

* خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اكنون می گذرد زندگی كنم، و زیبایی ها و شادی هایی كه هم اكنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای كه دیگر پایان یافته است، و دغدغه ی بیش از حد برای آینده ای كه هنوز نیامده است، نادیده نگیرم.

* خدایا مگذار كه در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی كشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز كه هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو ، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی كه هم اكنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممكن است همه آنچه را در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بكشد و بی اعتبار سازد‏، محروم نمانم.

* خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد كن، تا بفهمم و بدانم كه هر كاری كه دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم كه انجام دهم.

* خدایا، كمكم كن تا عمیقاَ دریابم كه زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثناء قائل نمی شود ، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش كنیم و شایستگی و لیاقت بدست آوردن آن را داشته باشیم. خدایا، به من بیاموز كه بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم كه تو  آن را از آسمان برایم بفرستی.

* و در آخر ؛ خدایا، نعمت سكوت را بر من ارزانی دار ، تا در آن لحظاتی كه طنین زندگی روزمره در درونم آرام می گیرد، نوای دلنشین و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد.

  

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 

بار دیگر عاشورای حسینی آمد و جامع سیه و عزا بر تن شیعیان گشت و عرشیان و فرشیان غرق در ماتم و اشک گشتند.باز زمان گریستن برای حسین بن علی و اهل بیتش فرا رسیده است.باز زمان بر سر و سینه زدن و به ماتم نشستن رسیده است که پسر فاطمه و آل علی را غرق در خون کردند و روز عاشورا پاک ترین و نزدیک ترین انسان را سر بریدند.

 

حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را

به خون نشانده دل دودمان آدم را

غم تو موهبت کبریاست در دل من

بنمیدهم به سرور بهشت این غم را

غبار ماتم تو آبرو به من بخشید

به عالمی ندهم این غبار ماتم را

به نیم قطره اشک محبتت ندهم

اگر دهند بدستم تمام عالم را

به یمن گریه برای تو روز محشر هم

خموش می کنم از اشک خود جهنم را

اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم

هزار بار بمیرم نبینم آن غم را

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 19:19 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 

مهريه؛ انـتـقامي از جـنس طلا

سالانه 60 هزار زن در ايران با جدا شدن از همسران خود نام جديدي مي‌گيرند «مطلقه». براساس آمارهاي ارائه‌شده از سمت سازمان ثبت‌‌احوال ايران 87 درصد زنان مطلقه مهريه خود را نمي‌گيرند. 14درصد براي طلاق از مهر خود مي‌گذرند. و بيش از 98 درصد زنان هيچ‌وقت نفقه‌اي دريافت نمي‌كنند.اين زماني است كه مهريه ضامن تداوم زندگي مشترك و نشان عشق يا حتي حرمت نيست. از يادآوري‌هاي ذهن نمي‌شود گذشت. باد مي‌پيچد بر برگ‌هاي كتاب درسي و روي يك صفحه ثابت مي‌ماند. كتابي به نام تعليمات اجتماعي و شروعي با اين جمله «خانواده، مهم‌ترين نهاد اجتماعي است.»

براي رسيدن بايد گذشت. سال‌هاي سال است كه دست‌هاي بيشماري پرده كلفت سبز رنگ را براي ورود به ساختمان، كنار زده‌اند؛ دست‌هايي كه براي جدا شدن از هم لحظه‌هاي بسيار زيادي را انتظار كشيده‌اند. اين‌بار ولي براي رسيدن به زنان سنگي و مرداني آهنين كه در كشمكش‌هاي روزمره زير يك سقف به اعصاب فولادين رسيده‌اند، بايد پرده سبزرنگ را كنار زد و تنها وسيله ارتباط با بيرون را در ازاي گرفتن يك پلاك شماره‌دار به مسئول تحويل داد. در اين ساختمان زنگي به‌صدا درنمي‌آيد. اينجا دادگاه خانواده است.حياط كوچك مسير راه را براي رسيدن به ساختمان اصلي كوتاه مي‌كند. طبقه همكف تحت تاثير ازدحام جمعيتي است كه منتظر رسیدن نوبت‌شان براي رفتن به طبقه‌هاي بالا هستند.براي بالا رفتن بايد از همهمه صف انتظار آسانسور انصراف داد و راهروي باريك و تنگ را انتخاب كرد. گذشتن از هر طبقه 100 سالي طول مي‌كشد، وقتي بين زوجي گير افتاده باشيد كه براي نابود كردن روح و روان يكديگر از آخرين مهمات استفاده مي‌كنند. اينجا گفت‌وگوهاي ساده هم حتي بي‌جدال نيست. بايد مواظب تركش‌هايي بود كه به اطراف پرتاب مي‌شوند. بعد از گذشتن از 100 سال اول است كه به راهروي طبقه اول مي‌رسيم. رسيدن همزمان مي‌شود با يك جنگ داخلي. عده‌اي با عصبانيت به ته راهرو مي‌دويدند كه ناسزايي با صداي بلند از آن سمت به سوي‌شان پرتاب شده بود. دهان‌هاي كف‌كرده از خشم را ‌روي هم باز مي‌كنند و مشت‌هاي گره‌شده‌اي كه بهتر است به صورت كسي نرسد. با حضور ماموران دادگاه، عصبانيت‌هاي اينگونه مي‌تواند حسابي دردسرساز باشد اما عصبانيت است ديگر، گاهي از كف لبريز مي‌شود و فریادی در راهرو می پیچد«سرت رو بپا»! خرده‌هاي شيشه شكسته ليوان از اصابت با ديوار در هوا پخش مي‌شوند و آب هم كه در هوا معلق نمي‌ماند. حكايت اين عده همان ضرب‌المثل معروف است: «آب ريخته‌اي است كه ديگر جمع نمي‌شود.»

ادامه...

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 

        آیا می دانستید Was it a car or a cat I saw (آن که دیدم اتومبیل بود یا گربه) تنها جمله انگلیسی است که اگر از آخر به اول خوانده شود هم به همین ترتیب تلفظ می شود و همین معنی را دارد. WASITACARORACATISAW

 

1- واژه Good bye از God by به معنای God with you (خدا به همراهت) آمده است.

2- در ضرب المثل The quick brown fox jumps over a lazy dog (روباه قهوه ای فرز، روی دوش سگ تنبل می پرد) از کلیه حروف الفبای انگلیسی استفاده شده است.

3- Go (برو) کوچکترین جمله دارای معنای کامل در زبان انگلیسی به شمار می رود.

4- حاکمان قدیم برای راحت شدن از شر برخی افراد نزدیک خود، بدون کشتن آنها به طور مستقیم، دستور به آتش کشیدن خانه های آنان را صادر می کردند. واژه fire someone (اخراج کردن کسی) نیز از همین جا آمده است.

5- نام onion (پیاز) در انگلیسی از واژه لاتین Union (به معنی مروارید بزرگ) گرفته شده است.

6- امروز بیش از 41806 زبان زنده (دارای کاربر) در دنیا وجود دارد.

7- الفبای زبان هاوایی 12 حرف دارد.

8- تا قرن 15، زبان فاقد علائم نگارشی (نقطه، ویرگول و ...) بود.

9- واژه Set در انگلیسی بیش از هر واژه دیگر در این زبان، معنی دارد.

10- واژه News (اخبار) در انگلیسی از حروف اول چهار جهت اصلی (North, East, West, South) گرفته شده است.

11- واژه ژیمناستیک از واژه یونانی Gymnazein به معنای ورزش با تن برهنه، گرفته شده است.

12- تنها واژه انگلیسی متشکل از 15 حرف و بدون تکرار حروف، واژه Uncopywrightable (غیر قابل کپی کردن) است.

13- نام Wendy در فرهنگ انگلیسی از کتاب پیتر پن (Peter Pan) گرفته شده است.

14- بیشترین حرف مورد استفاده در نگارش انگلیسی حرف E و کمترین حرف مورد استفاده Q است.

 

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

وقتی به مساله حضانت بچه‌ها فکر می‌کنم به یاد آن بازی‌‌ای می‌افتم که ۲ نفر دو سر طناب را می‌گیرند و آنقدر می‌کشند تا یک نفرشان غالب شود و سهم بیشتری از طناب در دستش باشد؛ با این تفاوت که در آن بازی، دعوا سر طناب است و در مساله حضانت دعوا سر بچه!
تفکر در مورد سرنوشت بچه‌هایی که گرفتار کشمکش‌های والدینشان هستند اغلب متاثرکننده است.
یکی از مهم‌ترین اهداف حقوق خانواده تقویت نهاد مقدس خانواده و پاسداری از قداست و حفظ و بقای آن و نیز حمایت از مادران و فرزندان است، بنابراین در این نوشتار به مساله حضانت پرداخته‌ایم.
حضانت واژه‌ای عربی به معنای حفظ کردن، پرورش دادن و در کنار گرفتن است و در اصطلاح به معنای اقتداری است که قانون به منظور نگهداری و تربیت اطفال به والدین آنان عطا کرده، به طوری که در این اقتدار حق و تکلیف با هم آمیخته می‌شود. همچنین گفتنی است حضانت با ولایت متفاوت است. همان‌طور که اشاره شد حضانت به معنی پرورش و نگهداری طفل است و شامل جنبه‌های جسمی و روحی کودک می‌شود؛ اما ولایت به معنی سرپرستی و اداره تمام امور زندگی طفل تا زمانی‌که کبیر و رشید شود است.
بنابراین ولایت ناظر به امور بسیار مهم‌تری از موارد حضانت است و تفاوت دیگرش این است که مطابق مواد ۱۸۰ و ۱۸۱ قانون مدنی، ولایت طفل قهرا به پدر و جد پدری مربوط می‌شود.
به موجب ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی در نگهداری اطفال، هم حق و هم تکلیف ابوین است. این موضوع تا وقتی زوجین به زندگی مشترک ادامه می‌دهند مشکلی ایجاد نمی‌کند، ولی مشکل از وقتی آغاز می‌شود که زوجین به دلایلی قادر به ادامه زندگی زناشویی نیستند و با مراجعه به دادگاه و اخذ حکم طلاق، از یکدیگر جدا می‌شوند. در این مرحله است که حضانت طفل به مشکل برمی‌خورد؛ مشکلاتی نظیر این‌که کدام‌یک از والدین باید عهده‌دار حضانت طفل شوند.
قانونگذار با توجه به دو ضابطه جنسیت و سن اطفال، مقررات ویژه‌ای درباره واگذاری حضانت به پدر و مادر وضع کرده است.

ادامه....

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:, :: 22:25 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 
مرد جوانی از سقراط پرسید راز موفّقیت چیست.

سقراط به او گفت، "فردا به کنار نهر آب بیا تا راز موفّقیت را به تو بگویم." صبح فردا مرد جوان مشتاقانه به کنار رود رفت.

سقراط از او خواست که به سوی رودخانه او را همراهی کند. جوان با او به راه افتاد. به لبهء رود رسیدند و به آب زدند و آنقدر پیش رفتند تا آب به زیر چانهء آنها رسید.

ناگهان سقراط مرد جوان را گرفت و زیر آب فرو برد. جوان نومیدانه تلاش کرد خود را رها کند، امّا سقراط آنقدر قوی بود که او را نگه دارد. مرد جوان آنقدر زیر آب ماند که رنگش به کبودی گرایید و بالاخره توانست خود را خلاصی بخشد.

همین که به روی آب آمد، اوّل کاری که کرد آن بود که نفسی بس عمیق کشید و هوا را به اعماق ریه فرو فرستاد. سقراط از او پرسید، "زیر آب که بودی، چه چیز را بیش از همه مشتاق بودی؟" گفت، "هوا."

سقراط گفت، "هر زمان که به همین میزان که اشتیاق هوا را داشتی موفّقیت را مشتاق بودی، تلاش خواهی کرد که آن را به دست بیاوری؛ راز دیگری ندارد."
 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

حاج آقا(قاضي): خودتونو كامل معرفي كنيد…

- شوهر: كاظم! برو بچز بهم ميگن كاظم لب شتري! ديلپم ردي! ?? ساله!

- زن : نازيلا! ليسانس هنرهاي تجسمي از دانشكده سيكتيروارد فرانسه! ?? ساله!

دادگاه-خانواده

- حاج آقا : چه جوري با هم آشنا شديد؟

– شوهر : عرضم به حضور اَن ورت حاجي! ايشون مارو پسند كردن! مام ديديم بد گوشتيه گرفتيمش!!!

- زن: حاج آقا مي بينين چه بي چشمو روئه! حاج آقا تازه سابقه دارم هست!

- شوهر: حاجي چرت ميگه! من فقط دو سال اوفتادم زندان اونم با بي گناهيه كامل!

- حاج آقا : جرمت چي بود؟

- شوهر : حاجي جرم كه نمي شه بهش گفت! داش كوچيكم حرف گوش نميكرد … مختوع النسلش كردم !

- زن : حاج آقا مي بينين چقد بي احساسه !

- حاج آقا : خواهر من شما به چه دليلي تقاضايه طلاق كردين ؟

- زن : حاج آقا ما الان درست ? ساله كه ازدواج كرديم ولي اين آقا اصلا عوض نشده !

- شوهر : دهه ! بابا بكش بيرون ! حاجي بده اصالتمو از دست ندادم ؟

- حاج آقا : خواهر من شما فقط به خاطر اينكه ايشون عوض نشده ميخواين طلاق بگيرين؟

- زن : حاج آقا اولش فكر ميكردم درست ميشه ! گفتم آدمش ميكنم ! مدرنش ميكنم ! حاج آقا اين شوهر من نميفهمه تمدن چيه ! نميدونه مدرنيسم چيه!

- شوهر : بابا نموده مارو ! را به را گير ميده ! اين كارو بكن ! اين كارو نكن ! اين لباسو بپوش !! اونو نپوش ! حاجي طاقت مام حدي داره !

- زن : حاج آقا به خدا منم تو فاميل آبرو دارم ! دوست دارم شوهرم شيك ترين لباسارو بپوشه!

- شوهر : حاجي ميخوايم بريم خونه اون باباي قالپاقش !!! گير ميده ميگه بايد كروات بزني ! به مولا آدم با كروات يبوست ميگره ! نفسمون ميات بالا ولي پايين رفتنش با شابدوالعظيمه ! حاجي ما از بچگي عادت داشتيم دو سه تا تكمه مون وا باشه !! بابا پشم سينه و اين صحبتا !

- حاج آقا : خواهر من حق با ايشونه !

- زن: حاج آقا بهش ميگم تو خونه زيرشلواري نپوش ! يكي مياد زشته ! حد اقل شلوارك بپوش!

- شوهر : حاجي من اصن بدون زيرشلواري خوابم نمي بره ! بابا چارديواري اختياري ! راستش اينجا جاش نيست ولي باباي خدا بيامرزم ميگفت :

- حاج آقا : خدا بيامرزتش !

- شوهر : خدا رفتگان شمارم بيامرزه ! ميگفت : سعي كن تو زندگيت دو تا چيز و ترك نكني !! يكي سيغار ! يكي زيرشلواري ! حاجي جونم برات بگه كه گير داده خفن كه سيغار نكش ! رفته برام پيپ خريته ! آخه خداييش اين سوسول بازيا به ما ميات ؟!!

- زن : حاج آقا شما نميدونين من چقدر سعي كردم حرف زدن اينو درست كنم ! نشد كه نشد !

- شوهر : حاجي رفته واسه من معلم خصوصي گرفته ! فارسي را درست صوبت كنيم ! ديگه روم نميشه جولو بچه محلا سرمو بلند كنم ! حاجي خسته مونده از سر كار ميام خونه به جاي چايي واسه من كافي شاپ مياره ! درسته آخه ؟! حاجي از وقتي گرفتمش ?? كيلو كم كردم ! از بس كه از اين غذا تيتيشيا داده به خورده ما!!! لازانتيا و بيف استراگانورف و اسپاقرتي و از اين آت آشغالا. حاجي هركي يه سليقه اي داره ! خب منم عاشق آب سيرابي با كيك تيتاپم !!!

- زن : حاج آقا يه روز نمي شه دعوا راه نندازه ! چند بار گرفتنش با وثيقه آزادش كرديم …

- شوهر : آره ! رو زنم تعصب دارم ! كسي نيگا چپ بهش بكنه ! خشتكشو پاپيون ميكنم !!!

-حاج آقا:خب شما كه اينهمه با هم اختلاف فرهنگي و اقتصادي داشتين چرا با هم ازدواج كردين ؟

- زن : عاشقش بودم ! ديوونش بودم ! هنوزم هستم…

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

حوه محاسبه ارزش به روز مهریه

 

مهريه: مقدار مال يا وجهي است كه به هنگام عقد ازدواج يا پس از آن شوهر در عوض تمتع به زن مي دهد و بايد مقدار آن معلوم باشد.بان معني مهر در عربي بر وزن شهر مستعمل است.(اقرب الموارد) «نقل از فرهنگ معين»

 


طبق ماده 1082 قانون مدني

  

به مجرد عقد ، زن مالك مهر مي شود و مي تواند هر نوع تصرفي كه بخواهد درآن بنمايد .

 

تبصره - چنانچه مهريه وجه رايج باشد متناسب با تغيير شاخص قيمت سالانه زمان تأديه نسبت به سال اجراي عقد كه توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران تعيين مي گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اينكه زوجين در حين اجراي عقد به نحو ديگري تراضي كرده باشند.

 

آئين نامه اجرائي اين قانون حداكثر ظرف مدت سه ماه از تاريخ تصويب توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران با همكاري وزارت دادگستري و وزارت امور اقتصادي و دارايي تهيه و به تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد . ( اين تبصره در تاريخ 29/4/1376 الحاق شده است )

 

 

آيين نامه اجرايي قانون الحاق يك تبصره به ماده 1082 قانون مدني

 

ماده 1- چنانچه مهريه وجه رايج باشد مرجع صالح بنابه درخواست هر يك از زوجين ميزان اّن را با توجه به تغيير شاخص قيمت سال زمان تاديه نسبت به سال وقوع عقد محاسبه و تعيين مي نمايد0


تبصره : در صورتي كه زوجين در حين اجراي عقد در خصوص محاسبه و پرداخت مهريه وجه رايج به نحو ديگري تراضي كرده باشند مطابق تراضي ايشان عمل خواهد شد.

 

ماده 2 - نحوه محاسبه مهريه وجه رايج بدين صورت است :

  

 

متوسط شاخص بها در سال قبل ، تقسيم بر متوط شاخص بها در سال وقوع عقد، ضربدر مهريه مندرج در عقدنامه . 

 

ماده 3 - در مواردي كه مهريه زوجه بايد از تركه زوج متوفي پرداخت شود تاريخ فوت مبناي محاسبه مهريه خواهد بود .


ماده 4 - بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران مكلف به انجام موارد زير مي باشد:

 

الف : شاخصهاي بهاي سالهاي قبل از اجراي اين قانون را تهيه و در اختيار قضاييه قرار دهد0

 

ب : شاخص بهاي مربوط به هر سال را به طور ساليانه حداكثر تا پايان خرداد ماه تهيه و به قوه قضائيه اعلام نمايد0

 

ماده 5 - دادگاهها و ادارات ثبت اسناد و املاك موظفند درمحاسبه ميزان مهريه وجه رايج مطابق ماده (2) و در تعيين تغييرشاخص قيمت مهريه براساس شاخصهاي مقرر در ماده (4) اين اّئين نامه اقدام نمايند0

 

ماده 6 - در صورتي كه زوجه براي وصول مهريه به دادگاه صالح دادخواست تقديم نمايد هزينه دادرسي به ميزان بهاي خواسته بر اساس مهرالمسمي با زوجه است و در صورت صدور حكم به نفع وي ، زوج علاوه بر پرداخت مهريه طبق ضوابط اين اّئين نامه مسئول پرداخت هزينه دادرسي به مقدار مهرالمسمي و ابطال تمبر به ميزان مابه التفاوت خواهد بود0

ماده 7 - در صورتي كه زوج تقاضاي صدور اجازه طلاق نمايد دادگاه مكلف به تعيين تكليف مهريه براساس اين اّئين نامه و بر طبق ضوابط و مقررات جاري خواهد بود

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...

اگر مهریه عندالا‌ستطاعه باشد ...

 

دانستن این موضوع امر سختی نیست که تصویب هر قانونی و گذراندن هر مصوبه‌ای به‌ویژه در زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی علاوه بر تاثیر مستقیم و بلاواسطه روی موضوع مورد‌نظر، آثار و عواقب و نتایج پیچیده‌ای را نیز در‌پی دارد.

چنان‌چه قانون‌گذار بدون در‌نظر گرفتن این آثار، اقدام به تصویب یک قانون کند و یا رییسی در حیطه اختیارات خود اقدام به صدور بخشنامه‌ای کند که عوارض عملی و جانبی آن را در‌نظر نگیرد ممکن است چنان ویرانی به‌بار بیاورد که نظم و سازمان و ساختار یک سیستم را کاملا به‌هم بزند تا جایی که نتوان عوارض آن را در دراز مدت از بین برد.

همان‌طور که همه خوب می‌دانیم زن‌ها از نصف حقوقی که قانون برای یک مرد در‌نظر گرفته برخوردار هستند؛ نصف ارث و نصف دیه.

 از طرف دیگر نداشتن حق طلاق و حق نگهداری و سرپرستی فرزند، از مواردی است که موقعیت انسانی و حقوقی زن را در اجتماع و خانواده سخت متزلزل کرده است.

هر چند تقلیل حقوق یک فرد انسانی به نصف حقوق یک انسان دیگر، نمی‌تواند هیچ توجیه منطقی داشته باشد اما گاه دیده می‌شود که فقها به جهت فقدان دلیل قانع‌کننده همه آن موارد را با تعیین مهریه توجیه می‌کنند و به بیان دیگر نقدی را از زن گرفته و او را به نسیه‌ای حواله می‌دهند.

مطالعه تاریخچه چگونگی اخذ مهریه توسط زنان نشان می‌دهد که این امر حقوقی از گذشته تا حال با انگیزه‌های مختلفی مقرر می‌شده و با انگیزه‌های متفاوتی نیز به اجرا درمی‌آمده است.

تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی زن‌ها در سال‌های اخیر باعث شده که آنها نگاه و انگیزه‌هایی متفاوت نسبت به مهریه در مقایسه با گذشته داشته باشند.

در حال حاضر زن‌ها برای تعیین و بالا بردن مبلغ مهریه حساسیت بیشتری دارند حال آن که احتمال وصول آن با توجه به شرایطی که وجود دارد بسیار کمتر شده است و می‌بینیم تصمیم‌گیرندگان محترم به جای توجه به انگیزه‌ها و دلایل زن‌ها در بالا بردن مبلغ مهریه، به محدود کردن کارکرد خود مهریه روی آورده و قبل از جایگزین کردن تضمینات دیگری برای زن‌ها، اساس مهریه را متزلزل می‌کنند.

 


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...

در مورد مهریه چه فکر مى‌کنید؟ یک رسم زن‌ستیز یا تنها یک قانون که گوشه چشمى هم به زنان دارد؟ اصلا تا به حال به این فکر کرده‌اید که فلسفه وجودى مهریه چیست؟

 

در مورد مهریه نظریات متفاوتى وجود دارد.

مدافعان حقوق زنان با وجود اینکه این رسم را نوعى توهین به زن تلقى مى‌کنند امابا این وجود در شرایط کنونى، آن را روزنه‌اى براى بهبود نسبى وضعیت زن بعد از جدایى مى‌دانند.

 

کسانى که معتقد به برابرى حقوقى زن و مرد هستند اغلب مهریه را نوعى قیمت‌گذارى بر زن دانسته و آن را تقبیح مى‌کنند. این افراد معتقدند که ریشه این سنت به نگاه جنسیتى موجود به زن باز مى‌گردد و اینکه زن کالایى است که براى تملک آن باید مثل هر کالاى دیگرى بهایى پرداخت کرد. این تفکر زمانى بیشتر قوت مى‌گیرد که مى‌بینیم در قانون اسلام هرچند مهریه عندالمطالبه است، یعنى هرزمانى که زن بخواهد مرد باید آن را پرداخت کند، اما اگر زن قبل از همبستر شدن با شوهرش از او جدا شده و درخواست مهر نماید تنها نصف مبلغ مهریه به او تعلق مى‌گیرد. این قانون می‌تواند منجر به این باور شود که مهر پولى است که مرد بابت تصاحب جنسى زن به او مى‌پردازد.

 

علیرغم تمامى این نکات منفى، مهریه اما در وضعیت کنونى قانون مدنى ایران شاید بتواند کورسوى امیدى براى زنان باشد.


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...

قوه قضاییه شروطی را برای زنان در هنگام ازدواج پیشنهاد داده است . کمیسیون www.hoqooq.blogfa.comحمایت از حقوق زنان و کودکان معاونت توسعه قضایی قوه قضاییه 6 شرط مترقی خواهانه برای ازدواج زنان پیشنهاد داده است.
به گزارش آفتاب در قوانین کنونی ایران، محدودیت های بسیاری در خصوص حقوق متقابل برای زن و شوهر وجود دارد. بنابراین، این قوانین در بسیاری موارد نمی توانند پاسخگوی نیازها و باورهای بسیاری از افراد و همچنین ساختار و کارکرد تغییر یافته خانواده باشد. لذا تا هنگامی که قوانین مربوط به تنظیم روابط خانوادگی اصلاح نشده و کاستی های آن ها از میان نرفته است، برای رسیدن به تعادل حقوقی میان زن و شوهر در چارچوب خانواده، باید دنبال راه کارهای دیگری بود. یکی از مهمترین این راه کارها، استفاده از شرط در حین عقد ازدواج است.
هر چند در سندهای کنونی ازدواج، شماری از این شرط ها با عنوان شروط ضمن عقد آمده است، لیکن در برخی از موارد کافی به نظر نرسیده و لازم است شروط دیگری به این گونه موارد قید شده در سندهای ازدواج افزوده شود. شرط های زیر از جمله شروطی هستند که در سندهای ازدواج قید نشده اند، ولی مورد پذیرش مراجع قضایی و اجرایی است و بنابراین، شوهر و زن می توانند آن ها را با توافق یکدیگر در سند ازدواج بگنجانند.لازم به ذکر است به دلیل بار قضایی متون حقوقی، هر نوع تغییری در عبارات و کلمات پیشنهادی قوه قضائیه، از سوی دادگاه ها ممکن است در زمان اجرای شرط، مشکلاتی را ایجاد کند. شروط پیشنهادی قوه قضاییه به این شرح است:

لف. شرط تحصیل
اگر چه حق تحصیل از حقوق اساسی هر فرد است و نمی تواند از تحصیل افراد جلوگیری کرد، اما برای پرهیز از مشکلات احتمالی در این زمینه، عبارت زیر برای درج در سند ازدواج پیشنهاد می شود:
زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می سازد.

ب. شرط اشتغال
مطابق قانون، اگر شغل زن منافی با مصالح خانواده یا حیثیت شوهر یا زن باشد، مرد می تواند همسر خود را از آن شغل منع کند. با توجه به این که امکان تفسیرهای مختلف از این متن قانونی وجود دارد، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود:
زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد، در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر می کند.

ج.شرط وکالت زوجه در صدور جواز خروج از کشور
مطابق قانون گذرنامه، زنان متاهل فقط با اجازه کتبی همسر خود می توانند از کشور خارج شوند. با توجه به این که این مساله در عمل مشکلات فراوانی را ایجاد می کند، عبارت زیر به منزله شرط در حین عقد ازدواج پیشنهاد می شود:
زوج به زوجه، وکالت بلاعزل می دهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر، از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مربوط به مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.

د. شرط تقسیم اموال موجود میان شوهر و زن پس از جدایی
مشابه چنین شرطی در سندهای ازدواج کنونی وجود دارد. ولی تحقق آن منوط به عدم درخواست زن برای جدایی، یا تخلف نکردن زن از وظایف زناشوئی خود و یا نداشتن رفتار و اخلاق ناشایست بوده و احراز این موارد نیز بر عهده دادگاه است.
برای ایجاد شرایط مساوی تر میان زن و شوهر در این خصوص، گنجاندن عبارت زیر در سند ازدواج پیشنهاد می شود( یاد آوری این نکته ضروری است که برای رسیدن به توافق در خصوص این شرط، در نظر گرفتن حدود عادلانه برای تکالیف مالی مرد ـ همچون مهریه ـ از سوی زن موثر و منصفانه خواهد بود) :
زوج متعهد می شود هنگام جدایی ـ اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن ـ نیمی از دارایی موجود خود را ـ اعم از منقول و غیر منقول که طی مدت ازدواج به دست آورده است ـ به زن منتقل نماید.

ه. شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق
مطابق قانون، زن تنها در موارد بسیار خاص می تواند از همسر خود جدا شود، این در حالی است که مرد هر زمان که بخواهد می تواند با پرداخت کلیه حقوق زن، او را طلاق دهد.
از آنجا که زن و شوهر حق انتخاب یکدیگر برای شروع و ادامه زندگی را دارند، منصفانه آن است که در صورت لزوم پایان دادن به زندگی مشترک نیز، این حق انتخاب برای هر دو وجود داشته باشد.
شرط وکالت مطلق زوجه در طلاق می تواند موجب ایجاد توازن در حق طلاق باشد. یادآوری این نکته ضروری است که برای حفظ توازن، زن نیز می تواند با گرفتن حق طلاق و همچنین تقسیم مساوی اموال، مهریه را تا حدود زیادی کاهش دهد.

و. درج شرط وکالت مطلقه زوجه در طلاق این شرط به صورت زیر مطلوب می باشد:
زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل به غیر می دهد تا زوجه در هر زمان و تحت هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق ـ اعم از بائن و رجعی و خلع یا مبارات‌ـ به هر طریق اعم از اخذ یا بذل مهریه کند.

این اجبار قانونی که زن را مکلف به انجام کارها، تعیین حدود خواسته ها و انتظارات و تعیین وظایف خود و شوهرش می کند، نمی تواند تعهدی حاصل از یک ارتباط نزدیک و صمیمی باشد. متاسفانه در بسیاری از خانواده های کنونی، تعهد عشق، جای خود را به توانایی کنترل رابطه با سوی شوهر و تمکین زن از او داده است و این جبر تعیین شده قانونی، رابطه عاطفی بین آنان را تحت الشعاع قرار می دهد. بنابراین، لازم است برای داشتن یک خانواده برابر که در آن کرامت انسانی و حقوق ذاتی همه اعضای خانواده حفظ شده باشد، طرحی نو در اندازیم. این شرط ها می توانند تا حد زیادی آزادی اراده زن و شوهر را در تاسیس نهاد بنیادین خانواده تضمین کنند.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

نوشته شده بوسيله ى  برداشت از سایت حقوق سید مهدی رفوگر

آیا زنها میتوانند شوهر خود را طلاق دهند؟

آیا زنها میتوانند شوهر خود را طلاق دهند؟

پاسخی که شاید علی رغم روشن بودن و صریح بودن آن خیلی ها جواب آنرا ندانند.در شریعت مقدس اسلام در ابتدا عقد نکاح با وجود دو اراده یعنی مرد و زن شکل میگیرد اما یکی از طرق معمول و رایج از بین بردن و گسستن عقد نکاح طلاق است البته هر عقدی ممکن است به راههای دیگری نیز از بین برود همچون فسخ و انفساخ و اقاله در سایرعقود که به جای اقاله در نکاح ایقاع یا به اصطلاح طلاق است.اما چگونه است که میشود یک زن با وجود اینکه نه شرع و نه قانون حقی برای طلاق او در نظر نگرفته دارای این حق به شکل متقابل گردد؟جواب این سوال خیلی ساده است البته این موضوع امروزه به صورت مشروط در قباله های ازدواج موجود است که اصطلاحا اختیار امر طلاق در صورت حصول شرایط مندرج ضمن عقد مرد به زن وکالت در امر طلاق را می دهد.اما این امر به تنهایی نمیتواند حق طلاق را مستقینا به زن بدهد و زن در زمینه طلاق محدود به شرایط خاص است .


اما آیا حق طلاق را میتوان به صورت مطلق به زن سپرد یا به عبارت بهتر وقتی ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی میگوید مرد هر وقت بخواهد میتواند زن خود را طلاق دهد آیا این حق قانونی را میتوان به زن داد یا خیر؟ در جواب این سوال باید گفت چون امر طلاق تنها به اراده مرد صورت میپذیرد مرد میتواند در ضمن عقد به زن وکالت مطلق برای امر طلاق دهد تا خلاء قانونی موجود در این زمینه نتواند در آینده به ضرر زن تمام شود.

و حتی از تاثیرات و وضع بدی که امروزه در جامعه بوجود آمده بکاهد از جمله قرار دادن مهریه های سنگین برای وجود ضمانت اجرای مناسب برای زن در مقابل حق طلاق مرد امری که امروزه باعث گرفتاری و درد سر خیلی از مردها شده در حالیکه اگر در ابتدای امر به این موضوع آگاهی داشتند این حق را به زن داده و خود را از بار مسولیت زیاد مالی رها میکردند موضوعی که امروزه میتواند مرد و زن را در زمینه طلاق در شرایط یکسانی قرار دهد و زنها بدون اینکه بخواهند ارزش وجودی خود را با مهریه های سنگین عوض کنند ارزش انسانی و حق قانونی خود را در این زمینه اعمال نمایند .هر چند بسیاری ار حقوق دانان به دلایل خاص خود از این امر چیزی بیان نکرده تا مبادا زمانی حقوق زنها برابر با مردها شود و حاضر هستند مجازاتهایی همچون زندان و حبس و بوجود امدن تبعات مالی فراوان بر عهده مردها قرار گیرد ولی از این موضوع جیزی نگویند. شرایطی که امروزه هم به نفع زن است به دلایلی که ذکر شد و هم به نفع مردان جامعه ایرانی.

در این زمینه حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی در یک استفتاء جواب آنرا این چنین داده اند:برای زنان محترم شارع مقدس راه سهلی را معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند به این معنی که در ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که زن وکیل باشد بصورت مطلق یعنی هر موقع که دلشان خواست طلاق بگیرند دیگر هیچ مشکلی برای خانمها بوجو نمی آید و میتوانند خود را طلاق دهند (نقل از روزنامه انقلاب اسلامی ش ۱۰۷ آبانماه ۱۳۵۸)

 

پس در یک جمع بندی کلی یا پاسخ به سوال ابتدایی باید بگویم زن ها اگر چه حق طلاق ندارند اما میتوانند در ضمن عقد نکاح بصورت مطلق وکیل شوهر در امر طلاق شوند و هر زمان که خواستند خود را با رعایت تشریفات قانونی مطلقه سازد.


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
2 دی 1389برچسب:, :: 13:1 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

ماريان ويليامسون در كتاب «ارزش زن» از لحظات انتخاب زنان مي‌گويد; لحظاتي كه در آن يك زن، بايد ملكه يا برده بودن را برگزيند.

در اين راه زنان به گفتهء ويليامسون با هيولايي سه سر بايد نبرد كنند كه يك سرش گذشته، سر ديگر عدم امنيت و سرانجام فرهنگ،سر سوم هيولا را شكل مي‌دهند.

گذشته داستاني است كه فقط در ذهنمان وجود دارد و ساختهء افكار ماست.

عدم امنيت، غيرقابل اجتناب است. ما بدون احساس اتصال به عمق و داشتن عقايدي با اصالت بيش‌تر مجازات مي‌شويم تا با تقلاي نوميدانه دنبال چيزي برويم كه دوباره ما را غني كند; چيزهايي مثل حرفه، رابطه و جسم. سر سوم هيولاي فرهنگ مد روز است كه با صنايع توليدي خود زنان را در سياهچال مصرف زنداني كرده است.

ويليامسون مي‌گويد كه دنياي خارج نمي‌تواند براي زنان ارزش توليد كند بلكه تنها قادر است بازتاب درخشش زنان باشد و البته تنها زناني مي‌‌توانند ملكهء زندگي باشند كه در حق دنيا مادري كنند 

 

او از نوري دروني مي‌گويد كه مي‌تواند زنان را به قلب دنيا تبديل كند تا آن‌ها به جاي تقليد مدل‌هاي مبتذل به تحقق نيروي دروني خود اقدام كنند.ويليامسون روند تربيت در خانواده را كه طبق آن افراد در گذشته متوقف مي‌شوند زير سوال مي‌برد و از لزوم سازمان‌دهي قدرتي زنانه حرف مي‌زند كه به زنانگي ارزش و بهايي در خور اعطا مي‌كند. انتخاب زنان در پست‌هاي قدرتمند سياسي از ديدگاه ويليامسون به تنهايي ضامن انعكاس صداي زنانه در دنياي خارج نيست چراكه بيش‌تر زناني كه در قدرت قرار مي‌گيرند با سيستم پدرسالار همپيمان مي‌شوند.اما چارهء كار از نظر ماريان ويليامسون آفرينندگي دنيايي جديد با مناسباتي عادلانه است كه با قلبي عاشق و عزمي راسخ قابل دستيابي است و البته با تشكل‌هايي نو و زنانه كه در آن زنان مجبور نباشند مانند مردان فكر كنند تا پيشرو باشند يا جذاب باشند تا پيشرفت كنند.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
2 دی 1389برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

بيشترين دعاوي مطرح شده در محاكم خانواده مربوط به مطالبه مهريه است؛ مهريه را مي‌گيرند و اگر نپردازي از اموالت توقيف مي‌كنند

و اگر مالي نداشتي توقيف كنند، با درخواست زوجه و دستور دادگاه بازداشت مي‌شوي و آنگاه است كه به مفهوم « مهريه را كي داده و كي گرفته» به‌خوبي واقف مي‌شوي.

گفتن 1000 سكه بهار آزادي به‌عنوان مهريه بسيار آسان است اما اگر بخواهي بپردازي و موفق شوي با حكم دادگاه داير به اعسار و تقسيط يا موافقت زوجه ماهانه يك سكه بدهي مدت 83‌سال و 4‌ماه طول مي‌كشد كه ذمه بدهكار بري شود چه رسد به مهريه‌هاي بالاتر و چندين هزارسكه معادل سال‌هاي شمسي و ميلادي و ... .  برخي براي برون رفت از اين معضل تبديل عنوان مهريه «عندالمطالبه» به مهريه «عند‌الاستطاعه» را پيشنهاد كردند و اين موضوع در سال‌1385 در بخشنامه‌اي از سازمان ثبت اسناد و املاك كشور به دفترخانه‌هاي ازدواج ابلاغ و در دفترچه‌هاي چاپي ازدواج، دو عنوان عندالمطالبه و عند‌الاستطاعه براي مهريه مشخص و سردفتران ازدواج موظف شدند اين دو عبارت را كاملا در لحظه عقد ازدواج به نامزدها تفهيم و تعيين آن را به انتخاب زوجين واگذار كنند.

 

اين در حالي است كه مشخص نيست سردفتران تا چه ميزان به اين وظيفه عمل مي‌كنند و آيا سردفتران ازدواج توجه لازم را به زوجين مي‌دهند كه مهريه عندالمطالبه يعني به محض مطالبه زن پرداخت شود و مهريه عندالاستطاعه در صورتي پرداخت مي‌شود كه زوج استطاعت مالي داشته باشد و آيا نامزدها در لحظه عقد ازدواج به مفهوم دقيق اين دو عبارت و عوارضي كه هر كدام مي‌تواند داشته باشد دقت مي‌كنند؟ اگر دختر خانمي قبول كند كه مهريه‌اش عندالاستطاعه باشد آيا مي‌داند به اين مفهوم است كه ممكن است ازدواج او به كلي بدون مهريه باشد؟ چون ممكن است زوج در آينده به‌نحوي عمل كند كه هيچ‌گاه مستطيع نشود تا مهريه را بپردازد و اين تكليف برايش فراهم شود.

ادامه.......

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
2 دی 1389برچسب:, :: 12:54 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

در بررسی اجمالی قوانین مربوط به فرار از صحنه تصادف به طور كلی جرایم به 3 دسته جرایم عمد غیرعمد و شبه عمد تقسیم می شود و از نگاه قانون نیز تخلفات راهنمایی و رانندگی شبه عمد است. چرا كه راننده متخلف در بروز حادثه سوءنیتی نداشته است. با این وجود قانونگذاران برای متخلفان، مجازاتی در نظر گرفته اند و طبق ماده 714 قانون مجازات اسلامی چنانچه، بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده منتهی به قتل غیرعمد شود راننده متخلف به خاطر بی احتیاطی در رانندگی به 6 ماه تا 3 سال زندان و پرداخت دیه به اولیای دم – در صورت مطالبه – محكوم می شود. البته در برخی مواقع قانونگذاران نگاه ویژه ای به تخلفات رانندگی دارند. طبق این قانون رانندگی در حالت مستی، بدون گواهینامه، با سرعت غیرمجاز و خودروی دارای نقص فنی موثر در تصادف، تردد در محل های ویژه عبور عابران پیاده یا خط كشی ها مجازات بیش از دو سوم حداكثر مجازات قانونی را به دنبال دارد. دادگاه نیز می تواند علاوه بر این مجازات كه برای متهم در نظر می گیرد او را بین یك تا 5 سال از رانندگی هم محروم كند. ....در بررسی اجمالی قوانین مربوط به فرار از صحنه تصادف به طور كلی جرایم به 3 دسته جرایم عمد غیرعمد و شبه عمد تقسیم می شود و از نگاه قانون نیز تخلفات راهنمایی و رانندگی شبه عمد است. چرا كه راننده متخلف در بروز حادثه سوءنیتی نداشته است. با این وجود قانونگذاران برای متخلفان، مجازاتی در نظر گرفته اند و طبق ماده 714 قانون مجازات اسلامی چنانچه، بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده منتهی به قتل غیرعمد شود راننده متخلف به خاطر بی احتیاطی در رانندگی به 6 ماه تا 3 سال زندان و پرداخت دیه به اولیای دم – در صورت مطالبه – محكوم می شود. البته در برخی مواقع قانونگذاران نگاه ویژه ای به تخلفات رانندگی دارند. طبق این قانون رانندگی در حالت مستی، بدون گواهینامه، با سرعت غیرمجاز و خودروی دارای نقص فنی موثر در تصادف، تردد در محل های ویژه عبور عابران پیاده یا خط كشی ها مجازات بیش از دو سوم حداكثر مجازات قانونی را به دنبال دارد. دادگاه نیز می تواند علاوه بر این مجازات كه برای متهم در نظر می گیرد او را بین یك تا 5 سال از رانندگی هم محروم كند.
همچنین طبق قانون «حصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین» در صورت بروز حوادث مرگبار به دلیل رعایت نكردن مقررات راهنمایی و رانندگی مجازات زندان برای متخلف در نظر گرفته می شود. اما مورد دیگری كه قانونگذاران برای مرتكبین تخلفات رانندگی در نظر گرفته اند این است كه متخلف باید هنگام تصادف به مصدوم یا سانحه دیدگان كمك كند و او را بلافاصله به مراكز درمانی برساند و یا از ماموران انتظامی و امدادی كمك بخواهد. اما چنانچه از این وظایف خودداری و محل حادثه را ترك كند حتی در زمانی كه مصدوم فوت نكرده باشد، فرد متخلف، به دو سوم حداكثر مجازات قانونی محكوم خواهد شد.
نكته مهمتر این كه طبق ماده 719 قانون مجازات اسلامی چنانچه راننده متخلف در زمان احتیاج فوری، به مصدوم كمك نكند، دادگاه نمی تواند تخفیفی در میزان مجازاتش قائل شود.
درباره افرادی كه مقصر اصلی حادثه را فراری دهند یا به او كمك می كنند نیز باید گفت: اقدام این افراد به هر دلیل طبق ماده 551 قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می شود. البته میزان مجازات بستگی به نوع جرم نیز دارد.

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

بسمه تعالي

 

رياست محترم دادگستري .......... (مجتمع قضايي )

 

 

با سلام ،

احتراما، به استحضار عالي مي رساند :

1-   اينجانب .........(شاكي دعوي ) در مورخ ........ حدود ساعت ........ به قصد عزيمت به محل كارم واقع در خيابان ........ از منزل خارج شدم .

2-   آقاي ............. (شخص مشتكي عنه ) ضمن شناسايي محل تردد اينجانب با برنامه ريزي قبلي ، جهت ارتكاب عمل مجرمانه در مسير مزبور كمين كرده و در اولين مواجه به وسيله يك چاقو ، كه از قبل به منظور درگيري و ايراد صدمه به خود به همراه آورده بود – با من گلاويز گرديد .

3-   مع هذا به واسطه تجمع و دخالت عابرين و معدود كسبه محل كه در آن ساعت روز در محل وقوع جرم حضور داشتند ، مشتكي عنه موفق به ايراد صدمه و ضرب و جرح نگرديده و از محل حادثه متواري شد .

4-   لازم به ذكر است كه شخص مشتكي عنه داراي قرابت سببي با اينجانب بوده و عمل مجرمانه ايشان در راستاي بروز اختلافات خانوادگي او با خواهر بنده و به قصد انتقام گيري و لجاجت تحقق يافته است .

 

5-   لذا ، نظر به مراتب ياد شده و مستنداً به ماده 617 قانون مجازات اسلامي (تعزيرات ) مصوب سال 1375 تقاضاي رسيدگي و صدور دستور مبني بر تعقيب نامبرده و عند اللزوم تحقيقات محلي و مجازات شخصي مشتكي عنه را دارم .


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز

در قانون تجارت ایران از اسناد تجاری تحت عنوان ویژه ای بیان و تعریف نشده بلکه در ‏باب چهارم تحت عنوان «برات ، فته طلب و چک » به ذکر مواد قانونی پرداخته که خود مبین ‏قصد مقنن به جهت وضع مقرراتی برای عمده ترین اسناد تجراتی معمول و متداول بوده است ‏‏. چک پس از گسترش عملیات بانکی یکی از مهمترین وسایل دریافت و پرداخت وجه شناخته شده ‏و پس از برات و سفته که تعهد پرداخت هستند چک جانشین پول ن قد گردیده است. قواعد و ‏اهمیت چک ناشی از امتیازی است که قانون تجارت یا قانون صدور چک به آن داده یا می دهد ‏تا بهترین وسیله سهولت مبادله پول و یا انتقال وجه ارزش به فرد دیگر باشد.‏ ‏*

 

تعریف و شرایط صدور چک :‏بر طبق ماده 310 قانون تجارت «چک نوشته ای است که به موجب آن صادر کننده وجوهی ‏را که نزد محال علیه دارد کلاً یا بعضاً مسترد و یا به دیگری واگذار می نماید.»‏    ‏ بنابراین تعریف ،‌چک سند انتقال وجه است و در هر چک حداقل 3 نفر وجود دارند :‏      ‏ ‏1 – کسی که چک صادر می کند. (صادر کننده)‏ ‏ ‏2 – کسی که چک عهده او صادر می شود یعنی در نزد او مقداری وجه موجود است. (بانک)‏      ‏ ‏3 – و بالاخره کسی که وجه چک را دریافت می نماید. (ذینفع) [1] ‏با قبول این تعریف قانونی می توان گفت که فرم مخصوصی برای نوشتن (چک) لازم نبوده و ‏با هر تقاضای کتبی که دارنده حساب (صادر کننده چک) از نگاهدارنده وجه (بانک) ‏برای انتقال و پرداخت وجه نماید قابل قبول است. ولی می توان این موضوع را با این ‏توضیح رد نمود که چون بانک به هنگام گشایش حساب جاری و قبول وجه از شخص ، وسیله ‏انتقال خاصی بر طبق قرارداد حساب جاری که همان اوراق چک باشد به بازکننده حساب ‏می سپارد یعنی بین طرفین مقرر می شود که استرداد و انتقال وجه (به طور خاص) نیز به ‏وسیله همان اوراق (دسته چک) باشد که بانکها در اختیار مشتریان برای انتقال و ‏بازپرداخت وجه گذارده اند و قانون مالیات های مستقیم هم ابطال مبلغ معین تمبر را ‏قبل از تحویل دسته چک از طرف بانک بر روی برگ چک تأکید نموده است. پس چک (اوراق ‏تهیه شده در بانک) تنها وسیله انتقال وجه است خواه دریافت کننده وجه صاحب حساب ‏باشد یا هر شخص دیگری که ذینفع وجه چک است. با توضیحی که داده شد می توان گفت که : «چک وسیله استرداد و انتقال وجه تودیع ‏شده یا استفاده از اعتبار مصوبه و موجود در یکی از بانکهای قانونی است که معمولاً ‏با استفاده از برگهای ویژه ای که بانک محال علیه قبلاً در اختیار دارندگان حساب ‏گذارده است به عمل می آید.»‏در مقایسه بین چکی که محال علیه «پرداخت کننده» آن بانک می باشد با چکی که محال ‏علیه آن بانک نسبت به تفاوت های قابل توجهی وجود دارد از جمله اینکه :‏‏-  در مورد چک بلامحلی که محال علیه آن بانک می باشد امکان صدور اجرائیه بر علیه ‏صادر کننده چک از طریق اجرای ثبت وجود دارد. در حالی که برای صدور اجرائیه در ‏مورد چکهایی که محال علیه آنها با یک نسبت می بایست در دادگاه اقامه دعوی حقوقی ‏بشود و حکم به مرحله قطعیت نیز برسد.‏‏-  در موردی که محال علیه بانک می باشد امکان تعقیب جزائی صادر کننده چک بلامحل ‏وجود دارد . و حال آنکه تعقیب جزایی صادر کننده چک بلامحل که محال علیه آن بانک ‏نیست ، به صرف بلامحل بودن چک ، وجود ندارد و فقط در صورت ارتکاب جرمی ، از قبیل ‏جعل و سرقت ، تعقیب جزایی امکان پذیر می باشد.‏‏-  وقتی که محال علیه بانک می باشد ، در مورد صدور چک بلامحلی که در آن : تعیین مبلغ ‏شده محل صدور قید نگردیده ، تاریخ و نام محال علیه گذر شده و صادر کننده فرضاً ‏آنرا امضاء و به دارنده واگذار نموده است نه تنها از لحاظ کیفری قابلیت تعقیب ‏وجود دارد بلکه از نظر حقوقی هم غالباً غیرقابل خدشه و ایراد است. اما وقتی که ‏محال علیه بانک نیست قبول چک های مذکور در فوق بعضاً حقوق دارنده را نسبت به ‏چک بعنوان یک سند تجاری ، متزلزل و گردانده .‏•     

ادامه.........

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
23 آذر 1389برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

حرف (الف)

1- آب جارى

 

آبى است كه از زمين بجوشد و جريان داشته باشد مانند آب چشمه وقنات

2- آب قليل

 

آبى است كه از كر كمتر باشد و از زمين هم نجوشد

3- آب كر

 

رجوع كنيد به مساءله 61

4- آب مضاف

آبى است كه از چيزى گرفته شده مانند گلاب يا با چيزى ديگر به طورى مخلوط شده كه به آن آب (به طور مطلق ) نمى گويند مانندشربت

5- آب مطلق

 

آبى است كه با چيزى مخلوط نباشد و اگر هم هست طورى نباشدكه عرفا به آن آب گفته نشود

6- آلات لهو

 

وسائل عياشى و خوشگذرانى هاى نامشروع مانند تار و ساز وغيره

7- ابن السبيل

 

مسافرى كه در سفر خود درمانده باشد

8- اتقى

 

با تقوى تر

9- اجاره

قراردادى است كه طى آن منافع مال يا كار كسى در برابر اجرت معين به ديگرى واگذار مى شود

10- اجزاء و شرائط

هر امرى كه فقدانش به اصل يك چيز لطمه وارد كند جزء آن محسوب مى شود و هر امرى كه فقدان آن صفت يا حالت مطلوب چيزى را تغييردهد شرط آن محسوب مى شودمثلا فقدان ركوع و سجودبه دو اصل نمازلطمه مى زند ولى فقدان طهارت و حضور قلب ، وصف (((صحت ))) و (((كمال ))) نماز را از بين مى برديعنى نماز هست ولى صحيح نيست يا كامل نيست پس ركوع و سجود جزء نماز وضوء شرط صحت نماز و حضور قلب شرط كمال آن است

11- اجير

در برابر كارى كه انجام مى دهد كسى كه طبق قرار مشخص اجرت دريافت مى كند

12- احتلام

به مرحله بلوغ رسيدن (خارج شدن منى از انسان )

13- احتياط

روشى كه موجب احاطه كامل و اطمينان انسان به رسيدن به واقع است

14- احتياط لازم

احتياط واجب است به كلمه لازم مراجعه شود

15- احتياط مستحب

احتياطى است غير فتواى فقيه و لذا رعايت آن الزامى نيست

16- احتياط واجب

امرى مطابق احتياط است كه فقيه همراه آن فتوى نداده درچنين مسائلى مقلد مى تواند به فتواى مجتهد ديگر عمل كند

17-احتياط را ترك نكند

اين اصطلاح در هر موردى كه فتوائى از فقيه نسبت به آن مورد ذكر نشده به معنى احتياط واجب است و الا اگر در همان مورد فتوائى ذكر شده باشد به معنى تاءكيد بر حسن احتياط است

18- احداث

ساختن ،ايجاد كردن

19- احكام خمسه

وجوب -حرمت -استحباب-كراهت- اباحه

20- احوط

مطابق با احتياط

21- احياء زمين

زنده كردن زمين

اينكه كسى با كشت و زرع و يا ساختمان و غيره زمين موات و غير قابل استفاده اى را آماده بهره بردارى كند

22- اختلاط با اجانب

رفت و آمد صميمانه با بيگانگان

23- اخفاء

پنهان كردن

24- اخفات

آهسته خواندن

25- ارباب خمس

صاحبان خمس

كسانى كه مى توانند از خمس استفاده كنند

26- ارباح مكاسب

منافع كسب، هر نوع درآمدى كه از طريق حرقه مخصوص كار و شرائط انسان به دست آيد (براى توضيحات بيشتر به مسائل خمس مراجعه شود

27-ارتفاع قيمت سوقى

بالا رفتن قيمت جنس در بازار

28- ارتقاى قيمت سوقى

ترقى قيمت جنس در بازار

29- ارتماس

فرو رفتن در آب (به وضوء ارتماسى و غسل ارتماسى مراجعه شود)

30- ارث

مالى كه از متوفى براى ورثه باقى مانده است

31- استبراء

كوشش در برائت و پاكى از آلودگى در سه مورد به كار رفته است : 1 -استبراء از بول كه توضيح آن در مساءله شماره 27 ذكر شده است

2 -استبراء از منى يعنى ادرار كردن پس از خروج منى براى اطمينان ازاينكه ذرات منى در مجرى نمانده است 3 - استبراء حيوان نجاستخوار يعنى بازداشتن حيوان نجاستخوار از خوردن نجاست انسان تا وقتى كه به خوراك طبيعى خود عادت كند و كيفيت آن در مساءله شماره 022 ذكر شده است

32- استحاضه

نام يكى از سه نوع خونى است كه زنها مى بينند و علائم و حدود و نشانه هاى آن سه رقم باشد اگر خون زياد باشد استحاضه كثيره است و اگركم باشد استحاضه قليله است و در صورت بينابين استحاضه متوسطه است

مساءله 393

33- استحاله

پذيرش حالت جديد، تغيير يك چيز بطورى كه چيز ديگر به حساب آيدمانند چوبى كه بسوزد و خاكستر شودو يا سگى كه در نمكزار فرورفته به نمك تبديل شود

34- استرباح

ربح جستن و فائده بردن

35- استفتاء

سئوال از نظر مجتهد درباره حكم شرعى مساءله، مطالبه فتوى

36- استطاعت

مال و راه توانائى انجام فريضه حج از نظر بدن. براى توضيح بيشتربه مساءله 6202 مراجعه شود

37- استمناء

انجام دادن عملى با خود كه موجب خروج منى شود

38- استيلاء بر بلاد مسلمين

تسلط جوئى بر كشورهاى اسلامى

39-اشكال دارد

چنين عملى موجب اسقاط تكليف نيست نبايد انجام داد و در اين مورد مى توان به مجتهد ديگر مراجعه كرد

40- اضطرار

ناچارى

41- اظهر

روشنتر از نظر تطبيق با ادله فتوى بادلائل مربوط

مساعدترظاهرتر

42- اعدل

عادلتر

43- اعراض از وطن

تصميم انسان بر اينكه براى هميشه وطنش را ترك كند

44- اعلم

عالم تر

45- افضاء

باز شدن يكى شدن مجراى بول و حيض يا مجراى حيض و غائط ياهرسه

46- افطار

شكستن روزه

47- اقامه معروف

به پا داشتن هر سنتى كه از نظر شرعى به رسميت شناخته شده است

48- اقرب اينست

فتوى اينست (مگر اينكه در ضمن كلام قرينه اى يافت شود كه حاكى ازعدم فتوى باشد)

49- اقوى اينست

نظر قوى بر اين است ،فتوى اينست

50-اكتفاء برفع ضرورت كند

همان اندازه كه مجبور است اكتفاء كند و بيشتر از آن انجام ندهد

51- اماله

تنقيه

52- امام

پيشوا

53- امام جماعت

پيشواى جمع ، كسى كه در نماز به او اقتداء مى كنند

54- امرار معاش

گذراندن زندگى

55- امر به معروف

خواستن و وادار كردن ديگران به انجام احكام و سنتى كه از نظر شارع به رسميت شناخته شده است

56- امساك

خوددارى كردن ، خود را باز داشتن

57- اموال محترمه

اموالى كه بر اساس ضوابط اسلامى داراى احترام است

58- امور حسبيه

كارهائى از قبيل رسيدگى به اموال يتيمان و غيره كه بايد متصدى آنهامجتهدى عادل يا نماينده او باشد

59- اناث و ذكور

دختران و پسران ، زنان و مردان

60- انتقال

جابجا شدن ، جابجائى چيز نجس به گونه اى كه ديگر شى ء اول محسوب نشود مانند انتقال خون انسان به پشه

61- اولى

سزاوارتر، بهتر

62- ايقاع

هر نوع قرارى كه با تصميم يك طرف انجام گيرد و نياز به قبول ديگرى نداشته باشد مانند طلاق كه احتياجى به قبول زوجه ندارد

63- اهل كتاب

غير مسلمانى كه خود را تابع يكى از پيامبران صاحب كتاب مى دانندمانند يهود و نصارى

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...

- تعریف قرارداد كار

قرارداد كارعبارت است از قراردادی كتبی یا شفاهی كه به موجب آن كارگر در قبال دریافت حق‌السعی كاری رابرای مدت موقت یا مدت غیرموقت برای كارفرما انجام می‌دهد. در كارهایی كه طبیعت آنها جنبه مستمر دارد درصورتی كه مدتی درقرارداد ذكرنشود، قرارداد دائمی تلقی می‌شود، شروط مذكوردر قرارداد كار و یا تغییرات بعدی آن در صورتی نافذ خواهد بود كه برای كارگر مزایایی كمتر از امتیازات مقرر درقانون كار منظور ننماید.

۲- ویژگی‌های قرارداد كار

برای صحت قرارداد كار در زمان انعقادقرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است:

مشروعیت مورد قرارداد

معین بودن موضوع قرارداد

عدم ممنوعیت قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام كار مورد نظر

لازم به ذكراست اصل بر صحت كلیه قراردادهای كار است مگر آنكه بطلان آنها در مراجع ذیصلاح به اثبات رسد. قرارداد كار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید حاوی موارد ذیل باشد:

نوع كار یا حرفه یا وظیفه ای كه كارگر باید به آن اشتغال یابد

حقوق یا مزد مبنا و لواحق آن

ساعات كار، تعطیلات و مرخصی ها

محل انجام كار

تاریخ انعقاد قرارداد كار

مدت قرارداد، چنانچه كاربرای مدت معین باشد

موارد دیگری كه عرف و عادت شغل یا محل ایجاب نماید

در مواردی كه قرارداد كتبی باشد قرارداد در ۴ نسخه تنظیم می‌گردد كه یك نسخه از آن به اداره كار محل و یك نسخه نزد كارگر و یك نسخه نزد كارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی كار و دركارگاههائیكه فاقد شورا هستند در اختیار نماینده كارگر قرار می‌گیرد.

ادامه...............

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
23 آذر 1389برچسب:, :: 17:24 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

نادر شاه افشار

نوشته اند: زمانی كه نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه كودكی را دید كه به مكتب می رفت. از او پرسید: پسر جان چه می خوانی؟
قرآن.
- از كجای قرآن؟
- انا فتحنا....
نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد. سپس یك سكه زر به پسر داد. او نگرفت.
نادر گفت: چرا نمی گیری؟
گفت:مادرم مرا می زند می گوید تو این پول را دزدیده ای.
نادر گفت:به او بگو نادر داده است. پسر گفت: مادرم باور نمی كند.
می گوید: نادر مردی سخی است او اگر به تو پول میداد یك سكه نمی داد. زیاد می داد.حرف او بر دل نادر نشست. یك مشت پول زر در دامن او ریخت و به راه افتاد.
از قضا در آن سفر چنانكه مشهور تاریخ است همان گونه كه فال نیك زده بود بر حریف خویش- محمد شاه گوركانی- پیروز شد .

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
22 آذر 1389برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

 

از دير باز, در ميان بزرگان گفت و گو درباره اين مساءله مطرح بوده است كه آيا دارنده حق قصاص, بايد در ستاندن اين حق از ولى امر مسلمانان, يا كسى كه از سوى او گمارده شده, اجازه بگيرد و انجام دادن قصاص جز با اجازه او جايز نخواهد بود, يا چنين چيزى لازم نيست و او داراى حقى است كه مى تواند بدون اجازه از ولى امر, يا حاكم آن را باز ستاند. گرچه گاهى مى توان گفت كه بر حاكم يا زمامدار است كه دو عادل هشيار و زيرك را به هنگام قصاص فرا خواند, تا جانب كيفر بيننده مراعات گردد, مبادا كيفر دهنده از اندازه شرعى پا فراتر نهد.

پيش از تحقيق, آنچه در اين مساءله سخن درست و استوار است, رواست كه اندكى از گفته هاى بزرگان را يادآور شويم, تا هم جايگاه درست مساءله, از ديدگاه ادله و نيز از جهت قائلان به هر يك از دو احتمال, روشن گردد; و هم بتوان دريافت كه آيا اين مساءله از مسائلى است كه در آثار بر جاى مانده از پيشوايان معصوم(ع) به روشنى گفته شده, يا از مسائلى است فرعى كه از اصول بر جاى مانده استنباط گرديده است.

1. از ميان كسانى كه واجب بودن اجازه از سخنان ايشان ظاهر گرديده, فقيه پيشين, افتخار شيعه, شيخ مفيد, قدس سره در كتاب مقنعه است. ايشان, پس از آن كه در باب داورى در ديات و قصاص, چنين آورده است:

قال الله عز و جل: ((ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلايسرف فى القتل انه كان منصورا)) فجعل سبحانه لولى المقتول القود بالقتل و نهاه عن الاسراف فيه((

))خداوند بزرگ و بلند مرتبه فرموده است: ((هر كه از روى ستم كشته شود, براى ولى=[ صاحب خون] او, حق و برترى قرار داده ايم, پس او نيز در كشتن زياده روى نكند كه مورد يارى[ و حمايت] است. بدين سان, خداوند براى كسان كشته شده, قصاص را از راه كشتن كشنده قرار داده و او را از زياده روى در اين كار باز داشته است((

در باب گواهان بر كشتن چنين نوشته است:

))و اذا قامت البينه على رجل باءنه قتل رجلا مسلما عمدا و اختار اءولياه المقتول القود بصاحبهم[ منه القود. خ ل], تولى السلطان القود منه بالقتل له بالسيف دون غيره. ولو اءن رجلا قتل رجلا بالضرب حتى مات اءو شدخ راءسه اءو خنقه اءو طعنه بالرمح اءو رماه بالسهام حتى مات اءو حرقه بالنار اءو غرقه فى الماء و اءشباه ذلك, لم يجز[ له. خ] اءن يقاد منه الا بضرب عنقه بالسيف دون ما سواه))

 هر گاه بينه=[ دست كم دو گواه عادل] گواهى دهد كه مردى از روى عمد, ديگرى را كشته است و نزديكان كشته شده, خواستار قصاص شده باشند, زمامدار قصاص او را از راه كشتن با شمشير به انجام مى رساند و نه جز آن. و اگر كسى را بزند تا بميرد, يا سرش را بشكند, يا او را خفه كند, يا نيزه اى در پيكر وى فرو برد, يا به سوى وى, تيراندازى كند تا بميرد, يا او را با آتش بسوزاند, يا در آب غرقش كند و يا مانند اين كارها را انجام دهد, قصاص كردن او جز از راه گردن زدن با شمشير و نه جز آن, جايز نيست((

ادامه.................

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
22 آذر 1389برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

امام صادق(ع) به مردى كه در آستانه ازدواج بود فرمود:
اُنظُر أيْنَ تَضَعُ نَفْسَكَ وَ مَنْ تشركه في مالِك و تطّلعُه على دينك و سِرّك...؛
قبل از آن‏كه براى ازدواج اقدام كنى جوانب كار را با دقّت بررسى كن و ببين كه مى‏خواهى خودت را در چه موقعيّتى قرار بدهى و چه كسى را شريك مال خود مى‏سازى و چه كسى را نسبت به اعتقادات و اسرار خود، آگاه مى‏كنى؟
در فصل قبل به اين نتيجه رسيديم كه شناخت دقيق و انتخاب آگاهانه و با اختيار و آزادى، اساس ازدواج پايدار و موفق است. حال در پى پاسخ به اين سؤال هستيم كه چگونه به چنين شناختى برسيم و زندگى نوين همراه با خوشبختى را پى‏ريزى كنيم.
براى دستيابى به شناخت صحيح نسبت به طرف مقابل و چگونگى شكل‏گيرى خانواده جديد، مراحلى به ترتيب زمانى و منطقى با شرح لازم پيشنهاد مى‏شود تا در دو دوره قبل و بعد از خواستگارى اجرا شود.
قبل از بيان مراحل، تذكر چند نكته ضرورى است:
مراحل آشنايى طرفين، در ضمن ديگر مراحل مقدماتى ازدواج بيان شده‏است تا مطالب از جامعيّت نسبى برخوردار شود.
به حسب ترتيب زمانى و منطقى، ورود به هر مرحله جديد، منوط به موفقيت مرحله قبل است.
مى‏توان ادّعا كرد كه دين اسلام، به طور منحصر به فرد، براى حيثيّت شخصى و خانوادگى آحاد جامعه، حرمت و قداست فراوانى قائل شده و بسيارى از مقررات را بر محور حفظ آبروى اشخاص استوار كرده‏است و از آن‏جا كه ممكن است يكى از طرفين به هر دليلى از ادامه مراحل منصرف شود؛ پس سزاوار است كه اولياى طرفين زمينه‏هايى فراهم آورند كه حتّى‏المقدور همه مراحل آشنايى در فضايى محرمانه‏تر و به دور از ديد و نظر همسايه‏ها و ديگر بستگان طى شود و همه يافته‏ها را «راز ناگفتنى» قلمداد كنند.
گفتنى است رعايت كتمان، با نظرخواهى و مشورت كه از جايگاه برجسته‏اى در تشكيل خانواده برخوردار است، منافاتى ندارد.
اساس اين نوشتار برمعرفى فرهنگ «بايسته و شايسته» اسلامى درخصوص تشكيل خانواده است نه ارائه گزارش از «آنچه هست». پس غيرمتداول بودن و سابقه نداشتن بعضى مراحل در فرهنگ كنونى جامعه نبايد ما را نسبت به حقانيت و تأثير آن مرحله دچار ترديد كند.
ادامه.............

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...

از چيزهايى كه سزاوار است انسان به آن اهتمام ورزد اين است كه در صفات كسى كه مى‏خواهد با او ازدواج كند، نظر بيفكند و بررسى كند.
بررسى كامل و دقيق براى به‏دست آوردن شناخت واقعى‏تر دختر و پسر از يكديگر در دوره پيش از ازدواج، از چند جهت ضرورت دارد:

1. بداهت عقلى


ازدواج پى‏ريزى زندگى جديد است و پديده‏اى است كه سرنوشت دختر و پسر با آن رقم مى‏خورد و طرفين با اختيار و انتخاب، يا اكراه و الزام و اضطرار، نيك بختى يا تيره بختى را براى هميشه فرا روى خويش قرار مى‏دهند. پس «عقل» ايجاب مى‏كند تا طرفين، گزينش همسر را از انتخاب هم سفر، دوست، هم‏اتاقى و يا از خريد كالا متمايز و مهم‏تر بدانند؛ چون هر يك از اين‏ها در صورت ناپسند بودن، قابل تعويض هستند؛ امّا ازدواج تعويض را برنمى‏تابد.
ادامه.............

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
22 آذر 1389برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

فقه شيعه بر اين فتوا استقرار يافته كه حد بلوغ دختر, نُه سال است. اگر فقيهى با اين فتوا در كتابى مخالفت كرده, در كتابى ديگر از مخالفت خود بازگشته است. چه بسا مى توان ميان برخى ديدگاهها نيز جمع كرد. از باب مثال مى توان گفت كسى كه سن بلوغ دختر را ده سال دانسته, مقصود او, كامل شدن نُه سال است و اين امر جز با وارد شدن در ده سال, دانسته نمى شود. و شهرت فتوايى بر نُه سال, به حدى است كه نيازى براى نقل سخنان موافقان اين قول باقى نمى گذارد. آنچه لازم است, اشاره به فقيه مخالف يا كسى است كه از سخن او, بوى مخالفت به مشام مى رسد.

با وجود اين, به نقل پاره اى از سخنان هر دو دسته مى پردازيم:

1. شيخ در كتاب خلاف, نوشته است:

(يراعى فى حدّ البلوغ فى الأناث بالسن تسع سنين.)1

در حدّ بلوغ دختران, سن نُه سال, لحاظ مى شود.

سپس شيخ بر اين فتوا, ادعاى اجماع كرده و قول ديگرى را ياد نكرده است.

2. سخن شيخ در نهايه, چنين است:

(و حدّ الجارية التى يجوز لها العقد على نفسها, أو يجوز لها أن تولّى من يعقد عليها تسع سنين فصاعدا.)2

حدى كه دختر هنگام رسيدن به آن, مى تواند براى عقد خود اقدام كند, يا شخصى را عهده دار انجام اين كار كند, نُه سال است.

3. در كتاب مبسوط مى نويسد:

(وأما البلوغ فهو شرط فى وجوب العبادات الشرعيّه. وحدّه الاحتلام فى الرجال, والحيض فى النساء, او الإنبات, او الاشعار, او يكمل له خمس عشرة سنة والمرأة تبلغ عشر سنين.)3

در واجب شدن عبادتهاى شرعى, بلوغ شرط است. و حد بلوغ, محتلم شدن در مردان, و ديدن خون حيض در زنان, يا روييدن مو (برعانه) يا روييدن مو (در صورت), و يا كامل شدن پانزده سال است. و زن در ده سالگى به بلوغ مى رسد.

و چنان كه دانستى, ميان اين دو قول شيخ, ناسازگارى نيست.

4. ابن ادريس, در سرائر مى نويسد:

(بلوغ زن از پنج راه دانسته مى شود: محتلم شدن, روييدن مو, رسيدن به نُه سال, و شيخ ما ابوجعفر (شيخ طوسى) در كتاب صوم مبسوط, بلوغ او را در ده سال دانسته, و در كتاب نهايه, سخن از نُه سال به ميان آورده و قول درست, سخن اخير است. از اين رو, هرگاه دختر به اين سن برسد و رشيده باشد, وصى, مال دختر را به او تسليم مى كند, و در اين سن, صحيح است, دختر خود را به همسرى ديگرى در بياورد و شوهر مى تواند با او نزديكى كند. در اين مطلب اختلافى ميان شيعه دوازده امامى نيست.

ـ و دو راه ديگر براى شناخت بلوغ دختر, حيض و باردار شدن است. مطلب به همين گونه, در كتابها آمده است. چكيده سخن اين كه: سن بلوغ دختر, نُه سال است, زيرا او پيش از اين سن, حيض و باردار نمى شود, از اين رو, مى توان بازگشت امر را به بالغ شدن در نُه سال دانست.)4

5. شيخ در كتاب حجر مبسوط مى نويسد:

(واما السن فحدّه فى الذكور خمس عشرة سنة, وفى الاناث تسع سنين و روى عشر سنين.)5

سن بلوغ در پسران, پانزده و در دختران, نُه سال, و بر حسب روايتى ده سال است.

بنابراين, فتواى شيخ در نهايه و كتاب حَجر مبسوط, نُه سال و در كتاب صوم مبسوط, ده سال است, و با توجه به اين كتاب كه حجر به لحاظ ترتيب, پس از كتاب صوم است, مى توان سخن شيخ در كتاب حَجر را بازگشت از فتوايى دانست كه در كتاب صوم داده است. و نيز مى توان گفت مقصود شيخ از ده سال, كامل كردن نُه سال است كه با وارد شدن در ده سالگى, دانسته مى شود.

6. ابن سعيد مى نويسد:

(وبلوغ المرأة والرجل بالاحتلام, وتختص المرأة بالحيض وبلوغ عشر سنين.)6

و بلوغ زن و مرد, آن گاه است كه محتلم شوند و حيض شدن و رسيدن به ده سال, علامت اختصاصى بلوغ زن است.

و ممكن است مقصود او, وارد شدن در ده سال كه نشانه كامل گرديدن نُه سال است, باشد.

7. ابن حمزه در كتاب خمس مى نويسد:

(وبلوغ الرجل بأحد ثلاثة أشياء: الاحتلام, والانبات, و تمام خمس عشرة سنة, وبلوغ المرأة باحد شيئين: الحيض وتمام عشر سنين.)7

بالغ شدن پسر, به يكى از سه چيز: محتلم شدن, روييدن مو, و تمام شدن پانزده سال, و بالغ شدن دختر به يكى از دو چيز است: حيض و تمام شدن ده سال.

8. ولى او در كتاب نكاح كه به لحاظ ترتيب, پس از كتاب خمس است, از آن سخن برگشته و نوشته است:

(وبلوغ المرأة يعرف بالحيض, او بلوغها تسع سنين فصاعدا.)8

بلوغ دختر, از راه عادت شدن, يا رسيدن او به نُه سال و بيش تر از نُه سال, دانسته مى شود.

9. و سخن علامه در تذكره, چنين است:

(والانثى بمضى تسع سنين عند علمائنا.)9

به نظر فقيهان ما, بالغ شدن دختر به گذشتن از نُه سال است.

10. محقق اردبيلى در شرح عبارت (وببلوغ تسع) در كلام علامه, مى نويسد:

(واما السن فالاخبار عليه كثيرة فى النكاح حيث جوز الدخول بعد التسع دون قبله. وهو مشعر بالبلوغ بعده لثبوت تحريم الدخول قبله عندهم ـ كانه ـ بالاجماع و يفهم من التذكرة كون البلوغ بتسع اجماعياً عندنا فتأمل, كذا فى الحدود, وفى الاخبار المتقدمة ايضا دلالة عليه فافهم.)10

اما سن, اخبار دلالت كننده بر آن در كتاب نكاح فراوان است. زيرا برابر اين اخبار, نزديكى كردن با دختر پس از نُه سال, رواست, نه پيش از آن. و اين, اشعار به بالغ شدن او پس از نُه سال دارد, زيرا از نظر فقها, حرام بودن نزديكى با او پيش از نُه سال, ثابت است ـ وگويا اين امر ـ اجماعى است و روايات پيشين نيز بر اين سخن دلالت دارند.

11. محدث بحرانى مى نويسد:

(وبلوغ التسع بمعنى كمالها فى الانثى على المشهور.)11

بنابر نظر مشهور, بالغ شدن دختر به اين است كه سن او به نُه سال كامل برسد.

12. صاحب جواهر نيز در شرح عبارت (والانثى) در كلام محقق, مى نويسد:

(بالغ شدن دختر به نُه سال ميان علماى شيعه مشهور است, بلكه بر اين قول, مذهب شيعه استقرار يافته است.

برخلاف فتواى شيخ در صوم مبسوط و ابن حمزه در خمس وسيله, كه بلوغ دختر را به ده ساله شدن دانسته اند, ولى شيخ در كتاب حَجر, از اين سخن برگشته, و با مشهور موافقت كرده است. همچنين ابن حمزه در كتاب نكاح وسيله, از فتواى نخست خود بازگشته است. بلكه مى توان گفت مقصود آن دو از ده سال, اين است كه علم پيدا كردن به نُه سال كامل, بسته به پا نهادن در ده سالگى است.)12

از اين كلمات روشن شد بلوغ دختر, در نُه سالگى, فتوايى است مشهور, و فقيهى كه بگويد دختر در ده سالگى بالغ مى گردد, يافت نمى شود, مگر شيخ و ابن حمزه و اين دو هم, از اين سخن برگشته اند. شيخ در كتاب حَجر و ابن حمزه در كتاب نكاح. مى توان عبارت ابن سعيد را حمل بر كامل شدن نُه سال كرد.

در اين زمينه, ديدگاههاى ديگرى نيز وجود دارد:

1. بلوغ دختر در سيزده سالگى.

2. بلوغ دختر, به عادت.

3. با توجه به اختلاف احكام, بلوغ داراى مراتبى است.

اينك اين ديدگاهها را يكى پس از ديگرى بررسى مى كنيم:

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
22 آذر 1389برچسب:, :: 13:15 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

چكيده: محتواى اين مقاله از يكسو مى‏تواند بر احكام مربوط به دختران و پسران، اعم از عبادات و معاملات، مؤثر افتد و از سوى ديگر موضوعى را مطرح مى‏كند كه از نظر بين‏المللى منشا برخى ابهامات در باب نسبت فقه اسلامى و حقوق بشر شده است. نويسنده در اين مقاله با رويكردى فقهى و اصولى در صدد اثبات تكوينى بودن پديده بلوغ است و ادله نفى و اثبات را در اين باب مى‏كاود.

بلوغ پديده اعجاب‏انگيزى است كه در روند رشد انسانى از اهميت ويژه‏اى برخوردار است. بلوغ طبق نظريه دانشمندان انتقال از مرحله كودكى به بزرگسالى است. در اين دوره تغييرات فيزيولوژيكى در مغز و غدد داخلى بدن باعث دگرگونى جسمى، روانى و رفتارى چشمگيرى مى‏شود. در واقع، شخصيت نوجوان در اين مرحله از زندگى است كه ثبات مى‏يابد و شكل مى‏گيرد.

بلوغ تنها پديده‏اى زيستى نيست‏بلكه يكى از نشانه‏هاى رشد فكرى و اجتماعى است و در نتيجه نشانه آمادگى پذيرش مسئوليت در زندگى فردى و اجتماعى به شمار مى‏رود. بلوغ در اديان الهى نيز اهميت ويژه‏اى دارد; زيرا بلوغ از شرايط تكليف است و مكلف از نظر اديان الهى، خاصه اسلام، كسى است كه حقوق و وظايف و تكاليفى دارد كه موجب پذيرش مسئوليتهاى متفاوت مى‏شود. مسئوليتهايى كه فرد را موظف به انجام اعمالى مى‏كند. دايره شمول اين اعمال تمام شئون زندگى فرد را دربرمى‏گيرد: اعمالى چون نماز، روزه، حج و... كه در زمره اعمال عبادى هستند. شركت، حواله، اجاره، عقود و ايقاعات، ازدواج و طلاق و... كه در معاملات گنجانده مى‏شوند و قضاوت، شهادت، اجراى حدود و قصاص كه در حقوق مطرح مى‏شوند.

بلوغ از جمله مسائل اختلافى بين علماى شيعه و اهل سنت است. مشهور بين علماى شيعه آن است كه پسران در 15 سالگى و دختران در9 سالگى بالغ مى‏شوند. اين نظر موجب بروز پاره‏اى اختلافات و اعتراضات در ميان اقشار مختلف شده است. از طرفى، باعث ايجاد نكات مبهم و سؤالات زيادى براى مكلفين، بويژه دختران در شرف بلوغ و والدين آنها شده است. از طرف ديگر، باعث‏بروز زمزمه‏هاى مغرضانه كسانى كه خارج از مجموعه دين و در ساير ملل و اديان هستند شده است كه در دين اسلام حقوق، بويژه حقوق دختران، رعايت نمى‏شود. گاهى در بعضى محافل و مجلات و مقالات، مطالبى با هدف بهره‏برداى سياسى و تخريبى در بين مردم منتشر مى‏شود كه بعضا به دليل جهل به احكام قرآن و روايات و احاديث و يا تجاهل نسبت‏به آنهاست.

طرح و مشاهده اين مسائل و مشكلات انگيزه نگارش يك مقاله جدى در مورد اين موضوع مهم را قوت مى‏بخشد. البته در سالهاى اخير اين موضوع نظر اينجانب و بعضى از صاحبنظران را به خود مشغول داشته و بحثهايى در قالب مقاله و رساله ارائه شده است و برخى نيز به رد نظريات جديد و تاكيد بر نظر پيشينيان پرداخته‏اند. در مجموع با اينكه بررسيهاى مثبتى در جهت روشن‏نمودن نكات مبهم مساله بلوغ انجام شده است; اما متاسفانه اين بررسيها از عمق كافى برخوردار نيست. در حالى كه سزاوار است‏بحث‏بلوغ در طليعه مباحث فقهى قرار گيرد و اين دگرگونى عظيم روحى و جسمى و مسئوليت‏آفرين به طور جدى و مستقل بحث‏شود، با مراجعه به كتب فقهى و روايى ديده مى‏شود كه بجز چند كتاب‏روايى مثل وسائل‏الشيعه و جواهرالكلام و جامع احاديث الشيعه و برخى از كتب فقهى كه به طور مستقل بحث‏بلوغ را مطرح كرده‏اند; فقهاى ديگر در كتابهاى خود فقط در فصولى مثل كتاب الحجر و مباحثى مثل نكاح، حيض، حدود، روزه و... به طور پراكنده به اين مساله مهم اشاره كرده‏اند.

در مقاله حاضر برآنيم تا به پرسشهاى زير پاسخ دهيم:

1- آيا قرآن كريم اشاره صريح و روشنى به سن بلوغ دارد يا خير؟

2- آيا سن به تنهايى مى‏تواند بيانگر بلوغ باشد؟

3- آيا همه فقها در مورد سن بلوغ اتفاق نظر دارند؟

4- آيا علائم متعدد بلوغ كه در روايات و احاديث‏به آنها اشاره شده است در همه دختران در سن‏9 سالگى ظهور مى‏كند يا خير؟

در ادامه، ضمن پاسخ به پرسشهاى فوق، به پرسشهاى ديگرى كه در اين خصوص مطرح است نيز پاسخ خواهيم داد


فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
20 آذر 1389برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

مفهوم رابطه فقه و حقوق


فقه و حقوق با آن كه از جهاتى با يك‏ديگر تفاوت دارند، ولى در واقع دو علم جداى از هم نيستند و مشتركات فراوان دارند. در كتاب مقدمه علم حقوق مى‏خوانيم:
هر چند كه از نظر چند و چون بين مسائل فقه (در اسلام) و حقوق (در ساير كشورهاى غير اسلامى) تفاوت هست، اما از نظر طبع و ماهيت فرقى بين فقه و حقوق نيست، از اين‏رو كه هر دو از جنس واحد هستند.
گاه يك حكم شرعى صفات يك قاعده حقوقى را پيدا مى‏كند و داراى تمامى عناصر لازم در قاعده حقوقى مى‏گردد. همين ارتباط وثيق و در كنار آن نقاط افتراق اين دو علم، اين سؤال را پيش مى‏آورد كه رابطه اين دو به چه نحو است؟ قبل از توضيح اين معنا لازم است گفته شود: فقه ممكن است بالقوه اين توانايى را داشته‏باشد كه مانند حقوق با گسترش در تمام زمينه‏ها، به مرور زمان يك نظام حقوقى واحد ايجاد كند كه در آن صورت، بخش عظيمى از فقه - البته با شرايطى - نظامى در كنار ديگر نظام‏ها خواهد بود و در اين صورت لازم مى‏آيد روشى ديگر در اين تحقيق پيش گرفته شود كه با روش فعلى متفاوت باشد. امّا آن‏چه در اين‏جا مورد نظر است رابطه فقه و حقوق موجود است نه آن‏چه در آينده ممكن است اتفاق بيفتد، بنابراين تحقيق مبتنى بر فرضيات نيست، بلكه بررسى مواردى است كه به عنوان فقه و حقوق در خارج موجود مى‏باشد. به هر جهت فقه و حقوق هر يك داراى دو ويژگى جدا و در عين حال مترتب بر يك‏ديگرند كه آن دو، جنبه نظرى و علمى، و جنبه فنى و عملى مى‏باشند. با تحليل دقيق‏ترى مى‏توان گفت: جنبه نظرى و علمى فقه و حقوق خود داراى دو مرحله است:
الف - مرحله نظريه‏پردازى و به كار گيرى متد و ابزار استنباط و تقنين؛
ب - مرحله استنباط و وضع حكم شرعى و يا قانون.
بنابراين به‏طور كلى مى‏توان‏گفت سه جهت معمولاً در فقه و حقوق ملحوظ است:
1 -
مرحله نظريه‏پردازى و تحليل علمى؛
2 -
مرحله استنباط و وضع؛
3 -
مرحله اجرا و عمل (فن).
براى اين‏كه بتوانيم معناى رابطه فقه و حقوق را از ابهام خارج كنيم ناگزيريم هر يك از اين سه مرحله را در اين دو علم متقابلاً مقايسه نماييم كه در نتيجه روال منطقى بحث نيز محفوظ مى‏ماند. اما قبل از بيان مفهوم رابطه فقه و حقوق اين سه مرحله را به صورت مختصر و كوتاه توضيح مى‏دهيم:
مرحله اول) نظريه‏پردازى و تحليل علمى: در اين مرحله فقيه و حقوق‏دان با توجه به مبانى، منابع و روش‏هايى كه دارد شروع به تحليل‏هاى فقهى و حقوقى مى‏نمايد. صور مختلف يك مسئله را بيان كرده و استدلال‏ها را ذكر مى‏كند. بحث‏هاى فقهى و حقوقى ممكن است در اين مرحله كاملاً رنگ علمى داشته باشند و دقت‏هاى فراوان، بدون توجه به پى‏آمدهاى ناشى از اجراى استنباطات به دست آمده، انجام شود كه كتب مستدل فقهى سرشار از اين نوع مباحث است، چنان‏كه حقوق‏دانان نيز در كتب و جزوات و مباحث آزاد علمى خود گنجينه‏هاى ارزشمندى را فراهم آورده‏اند. مجموعه اين نظريات همراه با قوانين موجود در يك نظام حقوقى بر روى هم ايجاد يك سيستم حقوقى مستدل و قوى مى‏نمايد، چنان‏كه گفته‏اند:
هر سيستم حقوقى مركب از دو بخش است: قوانين و نظرات حقوق‏دانان، حقوق اسلامى هم مركب از اين دو بخش است.
مرحله دوم) استنباط حكم و وضع قانون: نتيجه تلاش و به كار گيرى روش‏ها و منابع در مرحله قبل، منجر به استنباط يك حكم در نزد فقيه مى‏گردد، چنان‏كه مباحث حقوقى در مرحله اول نيز به صورت مستقيم و غيرمستقيم در وضع قانون و يا ايجاد رويه مؤثر هستند. ايجاد قاعده حقوقى در كشورهاى مختلف براساس نوع رژيم سياسى و حقوقى متفاوت است. وضع قانون از طرف مقام‏هاى صلاحيت‏دار زمينه را براى اجراى آن فراهم مى‏كند، در حالى كه استنباط حكم شرعى توسط فقيه هر چند در زمان‏هاى گذشته، امكان اجرا را نيز براى او ايجاد مى‏كرد، اما به مرور زمان و ايجاد قدرت‏هاى مركزى در بلاد اسلامى ديگر نه فقيه مى‏توانست به صورت شخصى به حل و فصل دعاوى بپردازد و نه احكام مستنبط وى منبع قانون‏گذارى شمرده مى‏شد. بنابراين براى اجراى فقه در جامعه نياز به يك مرحله به نام تقنين فقه است كه در مباحث آينده مفصلاً درباره آن سخن خواهيم گفت.
مرحله سوم) اجراى احكام شرعى و قواعد حقوقى: قوانين و قواعد حقوقى بعد از وضع از طرف مقامات صلاحيت‏دار و با توجه به حمايت دولت و ضمانت اجرا، آمادگى پياده شدن در جامعه را دارند، اما در مورد فقه بايد گفت اين بحث از دو جهت قابل توجه است:
الف - اجراى فقه قبل از تقنين آن و مقايسه فقه با حقوق، به اين بيان كه آيا در جوامع اسلامى با توجه به حكومت‏هاى مركزى و ايجاد قواى سه‏گانه امكان اجراى فقه به همان روش سنتى وجود دارد؟ آيا اين عمل معارض با بعضى از مبانى حقوق نيست؟ آيا اين عمل به تعدد مراكز قانون‏گذارى نمى‏انجامد؟
ب - اجراى فقه بعد از تقنين آن كه البته بعد از تقنين فقه، در واقع احكام شرعى، جزئى از قوانين جامعه مى‏شوند و مقايسه بين يك چيز با خودش معنا ندارد، ولى در عين حال مباحث علمى در همين جا نيز قابل طرح است، مثل ضمانت اجرا در فقه و حقوق و هدف از اجراى قواعد شرعى و حقوقى و... نتيجه آن‏كه منظور ما از رابطه فقه و حقوق معناى عامى است كه مى‏تواند مفاهيم ذيل را در بر گيرد:
1 -
در مواردى منظور از رابطه، صرف مقايسه اين دو علم است، يعنى يك معناى تطبيقى و هم‏سنجى؛
2 -
در مواردى از رابطه مرز جدايى و نقاط افتراق اين دو علم را اراده مى‏كنيم؛
3 -
گاهى هم مراد ما از رابطه فقه و حقوق تأثير و تأثرى است كه اين دو علم بر يك‏ديگر داشته‏اند؛
4 -
در مواردى نيز به تناسب مقام بحث از كلمه رابطه، يكى از چهار نسبت منطقى را اراده مى‏كنيم.(

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز
20 آذر 1389برچسب:, :: 18:50 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

قضاوت از جمله مسائل بسيار مهم و قابل توجه در اسلام است؛ زيرا قضاوت از مناصب و شؤون نبوت است كه خداوند متعال آن را به پيامبران، به ويژه پيامبر اسلام اعطا فرموده است.

شايد توجه و عنايت ويژه بارى متعال به اين مساله بدين جهت باشد كه اساس تحقق سعادت هر جامعه اى بدون فراگيرى قسط و عدالت، امكان پذير نيست وناگفته پيدا است كه فراگيرى قسط و عدالت در تمام نهادهاى يك جامعه تنها در گرو وجود دادگسترى ها و دادگاه هاى عادل در آن جامعه است. وگرنه زور مداران، حقوق مستضعفان را ضايع و غصب مى كنند و جامعه بشرى دچار هرج ومرج شديد مى گردد و امنيت از آن رخت بر مى بندد. به قول سالار شهيدان امام حسين(ع) مملكت، مانند چراگاه خطرناكى مى گردد كه قابل زيستن نخواهد بود.

بر همين اساس اميرالمؤمنين على(ع) به اين اكتفا نمى كند كه محكمه اى در كوفه بسازد و چند نفرى را براى رسيدگى كار مردم و قضاوت در بين آنان در آن جا بگمارد، بلكه خود، به طور مستقيم وارد صحنه محكمه مى گردد و بدون واسطه به شكايات مردم رسيدگى مى كند. اين مى رساند كه مساله قضاوت در نگاه مولا على(ع) از هر مساله ديگرى مهم تر بوده است و گرنه آن حضرت، كارهاى ديگر را رها نمى كرد و به قضاوت نمى پرداخت.

نشانه ديگر بر اهميت قضاوت در نظر مولا على(ع)، سفارش ويژه اى است كه در باره انتخاب قاضى از آن حضرت به يادگار مانده است. خطاب به مالك اشتر مى نويسد:

براى حكم و قضاوت در بين مردم كسى را انتخاب كن كه در نظر تو از همه مردمى كه تو استاندار آنان هستى برتر است.بايد قاضى و حاكم در بين مردم كسى باشد كه كارهاى مردم او را در تنگنا قرار نمى دهد؛ رجوع اهل نزاع او را به لجبازى نمى اندازد؛ در لغزشى كه برايش پيش مى آيد باقى نمى ماند؛ در صورتى كه حق را بشناسد نسبت به رجوع به آن، كوتاهى نمى كند؛ هيچ گونه طمعى را در خود راه نمى دهد؛ به تامل و فهم اندك، اكتفا نمى كند، بلكه بايد از كسانى باشد كه در موارد شبهه، خيلى با احتياط عمل مى نمايد؛ از هر كس، بيش تر از دليل و حجت پيروى مى كند؛ بندرت از مراجعه شكايت كنندگان خسته مى شود؛ براى كشف حقيقت بسيار صابر و شكيبا است؛ در وقتى كه حكم مساله اى برايش آشكار گردد، مانند شمشير قاطع، از خود قاطعيت نشان مى دهد؛ هرگز تحت تاثير مدح و ثنا وتهديدات ديگران واقع نمى شود، گر چه اين چنين افرادى در جامعه بسيار نادر و كميابند. با همه اين ها بايد به طور مرتب قضاوت هاى او را زير نظر بگيرى، و به اندازه اى حقوق او را زياد كنى كه تمام احتياجاتش را برطرف كند و افزون بر اين او را در پيش خودت از جايگاه ويژه اى بر خوردار كنى، تا اطرافيانت در اوطمع نكنند و مردمان او را نربايند. بايد در اين جهت بسيار تامل كنى، چه اين كه اين دين اسير دست تبهكاران و اشراربوده است و چه بسا آن را واسطه خواسته هاى دنيوى خود قرار داده اند.

اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل مى كند كه اميرالمؤمنين على(ع) به شريح قاضى فرمود:
«
يا شريح، قد جلست مجلسا لايجلسه [ما جلسه] الا نبي او وصي نبي او شقي».

سليمان بن خالد از امام صادق(ع) نقل كرده است:
اتقوا الحكومة فان الحكومة انما هي للامام العالم بالقضاء العادل في المسلمين كنبى او وصى نبى

اين نمونه ها و ده ها نمونه ديگر حكايت مى كنند كه قضاوت يكى از مسائل كم نظيرى است كه در اسلام عزيز بسيارمورد توجه پيشوايان دينى و شارع مقدس اسلام بوده و هست. شايد روى همين جهت بوده است كه فقيهان ما نسبت به قضاوت و شرايط قضات، سختگيرى كم نظيرى را اعمال كرده اند؛ مثلا در تقريرات درس خارج يكى از فقيهان معاصر - كه اكنون دارفانى را وداع گفته است - سيزده شرط براى قاضى ذكر شده است و آن ها عبارتند از: بلوغ، عقل،ايمان، عدالت، حلال زادگى، دانش قضاوت، ضبط، كتابت، ذكورت، شنوايى، بينايى، توانايى سخن گفتن و حريت. البته همه كسانى كه مساله قضاوت را متعرض شده اند، كم و بيش اين شرايط را ذكر كرده اند، و همان طور كه ديديم اميرالمؤمنين على(ع) شرايط سختى را براى قاضى ذكر كرد كه صددرصد مورد توجه همه فقيهان هست؛ زيرا تاقاضى اين شرايط را نداشته باشد، نكته اصلى كه عدالت در جامعه است فراگير نمى شود؛ ولى بايد به اين نكته توجه داشت كه بعضى از شرايط در سخنان فقيهان، نه تنها سبب تحقق عدالت نيست، بلكه جاى اين توهم است كه برخلاف عدالت اجتماعى است، و لذا بايد با اين گونه شرايط به طور كارشناسانه بر خورد كرد؛ مثلا مى توان شرط مردبودن قاضى و حلال زادگى و حريت او را به عنوان نمونه ذكر كرد؛ زيرا به مقتضاى شرط اول، هيچ زنى نمى تواندعهده دار منصب قضاوت گردد؛ چنان كه به مقتضاى شرط دوم و سوم، كسانى كه به گونه اى از آميزش نامشروع به دنيا آمده اند يا در بند بندگى ديگران قرار گرفته اند، حق قضاوت در جامعه را ندارند.

بديهى است كه زنان، فرزندان نامشروع، بر بردگان و همه كسانى كه از حقوق بشر طرفدارى مى كنند اين سؤال را مطرح كنند كه اين چه برخورد عادلانه اى است كه بيش از نصف افراد جامعه را از قضاوت و اشتغال به اين كار محروم كنيم؟!البته در صورتى كه دليل معتبر شرعى براى شرايط ياد شده وجود داشته باشد، پاسخ دادن به سؤال ياد شده براى ماآسان است؛ زيرا در يك جمله مى گوييم: شارع مقدس كه آورنده شريعت مقدس است روى مصالحى كه او براى جامعه بشرى مى شناسد زن را از قضاوت بازداشته است تا جامعه از آن مصلحت، محروم نگردد، و يا به جهت مفسده اى كه در قضاوت زن وجود دارد، اين كار را براى او منع كرده است تا جامعه دچار آن مفسده نگردد، چه ما آن مصلحت و مفسده را بشناسيم و چه نشناسيم؛ ولى همان طور كه اشاره شد، اين منوط به آن است كه براى شرط يادشده دليل معتبرى داشته باشيم كه مورد قبول فقيهان باشد وگرنه چگونه مى توان مطلب به اين مهمى را به استناد درك خود، به اسلام عزيز و دين مقدسى كه نسبت به اجراى عدالت اين همه دقت و موشكافى دارد، نسبت دهيم و با اين كار خود، انبوهى از عقلا را در بوته سرگردانى و حيرت و شك قرار دهيم؟

ادامه............


 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
20 آذر 1398برچسب:, :: 14:4 :: نويسنده : فرزانه محمدپور


تعريف حقوق
واژه حقوق داراى معانى متعددى است كه مهم‏ترين آن‏ها عبارت‏اند از:
1 - جمع حق يعنى راستى‏ها، بهره‏ها، مواجب، اموال و...
همين معناى لغوى در علم حقوق و فقه كاربرد فراوان دارد، چنان‏كه گفته‏اند:
امتياز و قدرتى كه يك فرد در مقابل ديگران در زندگى اجتماعى دارد و از آن مى‏تواند استفاده كند، مثل حق آزادى، حق مالكيت، حق رأى و... حقوق در اين معنا معادل كلمه انگليسى Rights و واژه فرانسوى Droits subjectife مى‏باشد.

فقها در توضيح و تبيين اين معنا و تعيين مصاديق خارجى آن مطالب بسيارى گفته‏اند كه پرداختن به آن از حوصله اين تحقيق خارج است،
ولى با نظرى گذرا به متون فقهى اصطلاحاتى چون حق‏الله و حق‏الناس، حق عام و حق خاص، حق عينى و حق ذمّى، حق انتفاع و حق اختصاص را مى‏بينيم كه در بخش‏هايى از اين علم به صورت زياد مورد استعمال قرار گرفته‏است.
2 - يكى ديگر از معانى حقوق عبارت است از مجموع قواعد الزامى حاكم بر روابط افراد جامعه. در تبيين اين معنا از حقوق گفته‏اند:
حقوق مجموع مقرراتى است كه بر اشخاص از اين جهت كه دراجتماع هستند حكومت مى‏كند.
اين معنا از حقوق را حقوق‏دانان با توجه به جايگاه آن، روش استنباط و منابع و مبانى به صور گوناگون تعريف كرده‏اند، ولى در هر حال خصايص و ويژگى‏هاى يك قاعده حقوقى يعنى الزام، ضمانت اجرا، كلى و عمومى، و قيد روابط اجتماعى در همه آن‏ها لحاظ شده‏است، لذا قواعدى كه الزامى نباشند مثل توصيه‏هاى اخلاقى يا مباحات و مكروهات و مستحبات شرعى و عرف و عاداتى كه مربوط به نظم و تنظيم روابط اجتماعى نباشند چون داراى خصايص قاعده حقوقى نمى‏باشند جزء آن قواعد محسوب نمى‏شوند.
3 - از معانى ديگر حقوق، علم حقوق است، چنان‏كه گفته‏اند:
انسان به صورت جدا از هم نوع خود زندگى نمى‏كند و براى زندگى با هم نوع روابطى را بر اساس نيازهايى كه هست برقرار مى‏كند، پس اين نيازها پديده‏هاى طبيعى و واقعى هستند. شناسايى نيازها و روابط ناشى از آن‏ها در زندگى اجتماعى انسان علمى را تشكيل مى‏دهد به نام حقوق، پس حقوق يك علم انسانى و يك علم اجتماعى است، زيرا از روابط انسان اجتماعى صحبت مى‏كند. علم حقوق از علومى است كه از جهان دانش به مرحله عمل مى‏تواند درآيد. مرز بين علم و عمل اين علم، مرز بين علم حقوق و فن حقوق است

در كتاب كليات حقوق مى‏خوانيم:
... حقوق مانند سياست و جامعه‏شناسى و اقتصاد از مصاديق علوم اجتماعى است و عنوان علم حقوق درباره آن به كار برده مى‏شود.

 

بنابراين علم حقوق مانند هر علم ديگرى داراى ويژگى‏ها، تاريخ، فلسفه، هدف، روش، منابع و مبانى مخصوص به خود دارد.
بايد توجه داشت مطالعه و بررسى علم حقوق، مجزا از مكاتب حقوقى و نظام‏هاى حقوقى امرى غير ممكن است؛ زيرا چنان‏كه گذشت علم حقوق از علوم انسانى است كه مرتبط با مسائل اجتماعى مى‏باشد و در هر بخش از آن آراى متفاوت وجود دارد كه همين آرا موجب پيدايش مكاتب و نظام‏هاى حقوقى شده‏است، به‏طورى كه مطالعه حقوق بدون توجه به اين نكته كه بستر تولد و رشد آن پيوستگى عميق با نظام‏ها و مكاتب آن دارد امرى بسيار مشكل است. بنابراين، در اين تحقيق گرچه منظور ما از حقوق، علم حقوق است، ولى در مواردى ناگزيريم از حقوق، معناى دوم آن را اراده كنيم، چنان‏كه همين مسئله در مورد فقه نيز صادق است و بررسى علم فقه بدون توجه به مذاهب و مكاتب و نظام‏هاى فقهى امرى ناشدنى است، لذا در بررسى رابطه فقه و حقوق در هر قسمت از تحقيق به تناسب مقامِ بحث لازم است اين دو علم در يك نظام و يا مكتب حقوقى و فقهى مخصوص به خود مورد بحث و مقايسه قرار گيرند

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
20 آذر 1398برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : فرزانه محمدپور

گفتار اول: تعريف فقه‏

 

 

فقه معانى لغوى و اصطلاحى متعددى دارد كه ما با ذكر آن معانى، معناى مورد نظر را در اين تحقيق مشخص مى‏نماييم.

  

  الف - معناى لغوى فقه

 

فقه به معناى دانستن يا فهميدن است. در معجم المقاييس اللغه مى‏خوانيم:
فقه دلالت مى‏كند بر ادراك چيزى و علم نسبت به آن.
و زمخشرى مى‏گويد:
شهادت دادم بر تو به فقه يعنى به فهم و زيركى تو
و در مجمع البحرين آمده‏است:
قوله تعالى (ولكن لا تفقهون تسبيحهم)اى: لا تفهمونه
با توجه به معانى مذكور چنان كه از كتب ديگر لغت مثل لسان العرب پيدا است، معناى فقه فراتر از مطلق دانستن است و منظور از فقه علم و دانستنى است كه همراه با دقت نظر و استنباط باشد، چنان كه در مجمع البحرين آمده‏است:
فقه عبارت است از رسيدن به يك مجهول از يك معلوم.
و طبرسى مى‏گويد:
برخى گفته‏اند: فقه عبارت است از فهم معانى مستنبطه و لهذا به خداوند فقيه نمى‏گويند.
بعضى از موارد استعمال كلمه فقه در قرآن كريم نيز مؤيد اين معناست كه در اين كلمه نوعى دقت نظر و ريزبينى ملحوظ است، مانند:
)
قد فصلنا الآيات لقوم يفقهون(.

 

 

فونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا سازفونت زيبا ساز


ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
پيوندها


ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 32
تعداد نظرات : 12
تعداد آنلاین : 1


امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک

قالب وبلاگ وبلاگ اسکین قالب بلاگفا قالب میهن بلاگ وبلاگ نویسان سرگرمی بازی اس ام اس فال تعبیر خواب قالب وبلاگ کد موزیک ساخت کد صوتی موسیقی بی کلام نوحه چت مترجم سایت زیباساز آموزش وبلاگ یاهو آمار فال حافظ تعبیر خواب گوگل ساعت رنک ماوس تغییر شکل ماوس ایجاد گالری اوقات شرعی تاریخ تقویم فونت تماس پرچم تصویر روز آی پی آب و هوا دیکشنری طالع ازدواج جمله تصادفی آپلود عکس دانستنی حدیث قالب بلاگ اسکای فروشگاه اينترنتي ايران آرنا