مقالات فقهی وحقوقی دانشگاه پیام نورخسروشهر درباره وبلاگ سلام به وبلاگ من خوش آمدید.این وبلاگ جهت ارائه مقالات فقهی وحقوقی برای دانشجویان عزیزاین رشته هاطراحی شده است.امیدوارم موردقبول واقع شود.دوستان عزیزم لطفاباارائه نظراتون مارایاری کنید.هم چنین شماعزیزان میتوانیدمقالات خودتون رودرهرزمینه ای که باشه باعضویت دروبلاگ ارسال کنیدتادروبلاگ درج شود.درضمن این وبلاگ به 36زبان دیگرنیزقابل ترجمه است کافی است پرچم کشورموردنظرراانتخاب کنیدتاترجمه شود. باتشکرفراوان:محمدپور آخرین مطالب
نويسندگان شنبه 14 ارديبهشت 1392برچسب:, :: 21:2 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
تراجع أرباح «بي.إم.دبليو» 5ر4%
أعلنت شركة (بي.إم.دبليو) الألمانية للسيارات الفارهة، أمس، تراجع أرباحها خلال الربع الأول من العام الحالي بنسبة 5ر4% في ظل ركود السوق الأوروبية وضعف الطلب في السوق الصينية. شنبه 15 بهمن 1390برچسب:, :: 19:36 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
خدایا، اندیشهام را در مسیری معنوی و روحانی قرار ده، تا روحم را با تو درآمیزم، و لذت ِ بودن ِ با تو را در لحظه لحظهی زندگیام دریابم * خدایا، اندیشهام را چنان محكمساز كه به حقیقت و عقلانیت متعهد باشم، و تنها بر پایه فهم و تشخیص خودم از زندگی، زندگی كنم، تا بتوانم از آنچه جامعه و دیگران از من میخواهند فراتر بروم.
* خدایا، به من بینشی عطا كن كه هیچ وقت خود را با دیگران مقایسه نكنم، بر آنهایی كه از من برتر هستند حسد نورزم، و بر آنها كه پایین ترند فخر نفروشم، و بر آنچه دارم قناعت كنم و همواره در این اندیشه باشم كه از آنچه در حال حاضر هستم، فراتر بروم. * خدایا، به من فهمی عطا كن تا تفاوتهای خود با دیگران را دریابم، و بفهمم كه با شخصیت منحصربه فردی كه دارم قاعدتاً زندگی ِ منحصربه فردی نیز برای خود خواهم داشت، كه از جهاتی می تواند متفاوت از زندگی دیگران باشد، مهم آن است كه به تفاوتهای خودم و تفاوتهای دیگران احترام بگذارم و زندگی ام را منطبق با آن چه هستم، شكل ببخشم. * خدایا، توانایی ِ عشق به دیگری را در وجودم بارور ساز، تا انسان ها را خالصانه دوست بدارم، و بهترین لحظات لذت زندگی ام، لحظاتی باشد كه بدون هیچ نوع چشمداشتی، خدمتی به همنوع ام می كنم. * خدایا، مرا از هر نوع نفرت و كینه ای كه حوادث تلخ روزگار بر وجودم نهاده است، رها كن، تا با رهایی از نفرت و كینه، بتوانم دیگران را آنطور كه هستند، بپذیرم و دوست بدارم. * خدایا، فهم مرا از زندگی آنچان ژرف ساز تا قوانین آن را دریابم، و بفهمم كه در زندگی چیزهایی هست كه قابل تغییر نیست، قوانینی هست كه از آنها تخطی نمی توان كرد، تا ساده لوحانه نپندارم كه هر آنچه می خواهم را می توانم داشته باشم، و هر آنچه آرزو می كنم خواهم داشت. * خدایا، این توانایی را به من عطا فرما تا در لحظه لحظه زندگی ام، در لحظه حال و برای آنچه هم اكنون می گذرد زندگی كنم، و زیبایی ها و شادی هایی كه هم اكنون از آن برخوردار هستم را با اندیشیدن بیش از حد به گذشته ای كه دیگر پایان یافته است، و دغدغه ی بیش از حد برای آینده ای كه هنوز نیامده است، نادیده نگیرم. * خدایا مگذار كه در بند گذشته باقی بمانم، و چنان تعهد و دغدغه ی كشف حقیقت را در درونم شعله ور ساز كه هیچگاه بخاطر آنچه در گذشته حقیقت می دانسته ام و آبرو ، حیثیت و شخصیت اجتماعی ام بدان وابسته است، از حقیقت هایی كه هم اكنون بدان ها دسترسی می یابم، و ممكن است همه آنچه را در گذشته حقیقت می دانسته ام به چالش بكشد و بی اعتبار سازد، محروم نمانم. * خدایا، مرا به انضباطی درونی متعهد كن، تا بفهمم و بدانم كه هر كاری كه دوست دارم و از آن لذت می برم را مجاز نیستم كه انجام دهم. * خدایا، كمكم كن تا عمیقاَ دریابم كه زندگی بیش از آنچه اغلب می پندارند جدی است، و برای هیچ انسانی استثناء قائل نمی شود ، همه ما برای آنچه می خواهیم و در آرزوی آن هستیم باید تلاش كنیم و شایستگی و لیاقت بدست آوردن آن را داشته باشیم. خدایا، به من بیاموز كه بدون شایستگی و لیاقت داشتن چیزی، نخواهم كه تو آن را از آسمان برایم بفرستی. * و در آخر ؛ خدایا، نعمت سكوت را بر من ارزانی دار ، تا در آن لحظاتی كه طنین زندگی روزمره در درونم آرام می گیرد، نوای دلنشین و آرامش بخش حضور تو در روح و وجودم، مرا گرم و آرام سازد.
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 20:16 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
بار دیگر عاشورای حسینی آمد و جامع سیه و عزا بر تن شیعیان گشت و عرشیان و فرشیان غرق در ماتم و اشک گشتند.باز زمان گریستن برای حسین بن علی و اهل بیتش فرا رسیده است.باز زمان بر سر و سینه زدن و به ماتم نشستن رسیده است که پسر فاطمه و آل علی را غرق در خون کردند و روز عاشورا پاک ترین و نزدیک ترین انسان را سر بریدند.
حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را به خون نشانده دل دودمان آدم را غم تو موهبت کبریاست در دل من بنمیدهم به سرور بهشت این غم را غبار ماتم تو آبرو به من بخشید به عالمی ندهم این غبار ماتم را به نیم قطره اشک محبتت ندهم اگر دهند بدستم تمام عالم را به یمن گریه برای تو روز محشر هم خموش می کنم از اشک خود جهنم را اگر بناست دمی بی تو بگذرد عمرم هزار بار بمیرم نبینم آن غم را
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 19:19 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
مهريه؛ انـتـقامي از جـنس طلا سالانه 60 هزار زن در ايران با جدا شدن از همسران خود نام جديدي ميگيرند «مطلقه». براساس آمارهاي ارائهشده از سمت سازمان ثبتاحوال ايران 87 درصد زنان مطلقه مهريه خود را نميگيرند. 14درصد براي طلاق از مهر خود ميگذرند. و بيش از 98 درصد زنان هيچوقت نفقهاي دريافت نميكنند.اين زماني است كه مهريه ضامن تداوم زندگي مشترك و نشان عشق يا حتي حرمت نيست. از يادآوريهاي ذهن نميشود گذشت. باد ميپيچد بر برگهاي كتاب درسي و روي يك صفحه ثابت ميماند. كتابي به نام تعليمات اجتماعي و شروعي با اين جمله «خانواده، مهمترين نهاد اجتماعي است.» براي رسيدن بايد گذشت. سالهاي سال است كه دستهاي بيشماري پرده كلفت سبز رنگ را براي ورود به ساختمان، كنار زدهاند؛ دستهايي كه براي جدا شدن از هم لحظههاي بسيار زيادي را انتظار كشيدهاند. اينبار ولي براي رسيدن به زنان سنگي و مرداني آهنين كه در كشمكشهاي روزمره زير يك سقف به اعصاب فولادين رسيدهاند، بايد پرده سبزرنگ را كنار زد و تنها وسيله ارتباط با بيرون را در ازاي گرفتن يك پلاك شمارهدار به مسئول تحويل داد. در اين ساختمان زنگي بهصدا درنميآيد. اينجا دادگاه خانواده است.حياط كوچك مسير راه را براي رسيدن به ساختمان اصلي كوتاه ميكند. طبقه همكف تحت تاثير ازدحام جمعيتي است كه منتظر رسیدن نوبتشان براي رفتن به طبقههاي بالا هستند.براي بالا رفتن بايد از همهمه صف انتظار آسانسور انصراف داد و راهروي باريك و تنگ را انتخاب كرد. گذشتن از هر طبقه 100 سالي طول ميكشد، وقتي بين زوجي گير افتاده باشيد كه براي نابود كردن روح و روان يكديگر از آخرين مهمات استفاده ميكنند. اينجا گفتوگوهاي ساده هم حتي بيجدال نيست. بايد مواظب تركشهايي بود كه به اطراف پرتاب ميشوند. بعد از گذشتن از 100 سال اول است كه به راهروي طبقه اول ميرسيم. رسيدن همزمان ميشود با يك جنگ داخلي. عدهاي با عصبانيت به ته راهرو ميدويدند كه ناسزايي با صداي بلند از آن سمت به سويشان پرتاب شده بود. دهانهاي كفكرده از خشم را روي هم باز ميكنند و مشتهاي گرهشدهاي كه بهتر است به صورت كسي نرسد. با حضور ماموران دادگاه، عصبانيتهاي اينگونه ميتواند حسابي دردسرساز باشد اما عصبانيت است ديگر، گاهي از كف لبريز ميشود و فریادی در راهرو می پیچد«سرت رو بپا»! خردههاي شيشه شكسته ليوان از اصابت با ديوار در هوا پخش ميشوند و آب هم كه در هوا معلق نميماند. حكايت اين عده همان ضربالمثل معروف است: «آب ريختهاي است كه ديگر جمع نميشود.» ادامه... ادامه مطلب ... یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 19:12 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
آیا می دانستید Was it a car or a cat I saw (آن که دیدم اتومبیل بود یا گربه) تنها جمله انگلیسی است که اگر از آخر به اول خوانده شود هم به همین ترتیب تلفظ می شود و همین معنی را دارد. WASITACARORACATISAW
1- واژه Good bye از God by به معنای God with you (خدا به همراهت) آمده است. 2- در ضرب المثل The quick brown fox jumps over a lazy dog (روباه قهوه ای فرز، روی دوش سگ تنبل می پرد) از کلیه حروف الفبای انگلیسی استفاده شده است. 3- Go (برو) کوچکترین جمله دارای معنای کامل در زبان انگلیسی به شمار می رود. 4- حاکمان قدیم برای راحت شدن از شر برخی افراد نزدیک خود، بدون کشتن آنها به طور مستقیم، دستور به آتش کشیدن خانه های آنان را صادر می کردند. واژه fire someone (اخراج کردن کسی) نیز از همین جا آمده است. 5- نام onion (پیاز) در انگلیسی از واژه لاتین Union (به معنی مروارید بزرگ) گرفته شده است. 6- امروز بیش از 41806 زبان زنده (دارای کاربر) در دنیا وجود دارد. 7- الفبای زبان هاوایی 12 حرف دارد. 8- تا قرن 15، زبان فاقد علائم نگارشی (نقطه، ویرگول و ...) بود. 9- واژه Set در انگلیسی بیش از هر واژه دیگر در این زبان، معنی دارد. 10- واژه News (اخبار) در انگلیسی از حروف اول چهار جهت اصلی (North, East, West, South) گرفته شده است. 11- واژه ژیمناستیک از واژه یونانی Gymnazein به معنای ورزش با تن برهنه، گرفته شده است. 12- تنها واژه انگلیسی متشکل از 15 حرف و بدون تکرار حروف، واژه Uncopywrightable (غیر قابل کپی کردن) است. 13- نام Wendy در فرهنگ انگلیسی از کتاب پیتر پن (Peter Pan) گرفته شده است. 14- بیشترین حرف مورد استفاده در نگارش انگلیسی حرف E و کمترین حرف مورد استفاده Q است.
یک شنبه 6 آذر 1390برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
وقتی به مساله حضانت بچهها فکر میکنم به یاد آن بازیای میافتم که ۲ نفر دو سر طناب را میگیرند و آنقدر میکشند تا یک نفرشان غالب شود و سهم بیشتری از طناب در دستش باشد؛ با این تفاوت که در آن بازی، دعوا سر طناب است و در مساله حضانت دعوا سر بچه! ادامه.... ادامه مطلب ... دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:, :: 22:20 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
حاج آقا(قاضي): خودتونو كامل معرفي كنيد… 2 دی 1389برچسب:, :: 13:16 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
حوه محاسبه ارزش به روز مهریه
مهريه: مقدار مال يا وجهي است كه به هنگام عقد ازدواج يا پس از آن شوهر در عوض تمتع به زن مي دهد و بايد مقدار آن معلوم باشد.بان معني مهر در عربي بر وزن شهر مستعمل است.(اقرب الموارد) «نقل از فرهنگ معين» طبق ماده 1082 قانون مدني به مجرد عقد ، زن مالك مهر مي شود و مي تواند هر نوع تصرفي كه بخواهد درآن بنمايد . تبصره - چنانچه مهريه وجه رايج باشد متناسب با تغيير شاخص قيمت سالانه زمان تأديه نسبت به سال اجراي عقد كه توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران تعيين مي گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اينكه زوجين در حين اجراي عقد به نحو ديگري تراضي كرده باشند. آئين نامه اجرائي اين قانون حداكثر ظرف مدت سه ماه از تاريخ تصويب توسط بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران با همكاري وزارت دادگستري و وزارت امور اقتصادي و دارايي تهيه و به تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد . ( اين تبصره در تاريخ 29/4/1376 الحاق شده است ) آيين نامه اجرايي قانون الحاق يك تبصره به ماده 1082 قانون مدني
ماده 1- چنانچه مهريه وجه رايج باشد مرجع صالح بنابه درخواست هر يك از زوجين ميزان اّن را با توجه به تغيير شاخص قيمت سال زمان تاديه نسبت به سال وقوع عقد محاسبه و تعيين مي نمايد0 تبصره : در صورتي كه زوجين در حين اجراي عقد در خصوص محاسبه و پرداخت مهريه وجه رايج به نحو ديگري تراضي كرده باشند مطابق تراضي ايشان عمل خواهد شد. ماده 2 - نحوه محاسبه مهريه وجه رايج بدين صورت است :
متوسط شاخص بها در سال قبل ، تقسيم بر متوط شاخص بها در سال وقوع عقد، ضربدر مهريه مندرج در عقدنامه . ماده 3 - در مواردي كه مهريه زوجه بايد از تركه زوج متوفي پرداخت شود تاريخ فوت مبناي محاسبه مهريه خواهد بود . ماده 4 - بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران مكلف به انجام موارد زير مي باشد:
الف : شاخصهاي بهاي سالهاي قبل از اجراي اين قانون را تهيه و در اختيار قضاييه قرار دهد0
ب : شاخص بهاي مربوط به هر سال را به طور ساليانه حداكثر تا پايان خرداد ماه تهيه و به قوه قضائيه اعلام نمايد0
ماده 5 - دادگاهها و ادارات ثبت اسناد و املاك موظفند درمحاسبه ميزان مهريه وجه رايج مطابق ماده (2) و در تعيين تغييرشاخص قيمت مهريه براساس شاخصهاي مقرر در ماده (4) اين اّئين نامه اقدام نمايند0
ماده 6 - در صورتي كه زوجه براي وصول مهريه به دادگاه صالح دادخواست تقديم نمايد هزينه دادرسي به ميزان بهاي خواسته بر اساس مهرالمسمي با زوجه است و در صورت صدور حكم به نفع وي ، زوج علاوه بر پرداخت مهريه طبق ضوابط اين اّئين نامه مسئول پرداخت هزينه دادرسي به مقدار مهرالمسمي و ابطال تمبر به ميزان مابه التفاوت خواهد بود0
ادامه مطلب ... 2 دی 1389برچسب:, :: 13:12 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
اگر مهریه عندالاستطاعه باشد ... دانستن این موضوع امر سختی نیست که تصویب هر قانونی و گذراندن هر مصوبهای بهویژه در زمینههای اجتماعی و فرهنگی علاوه بر تاثیر مستقیم و بلاواسطه روی موضوع موردنظر، آثار و عواقب و نتایج پیچیدهای را نیز درپی دارد. چنانچه قانونگذار بدون درنظر گرفتن این آثار، اقدام به تصویب یک قانون کند و یا رییسی در حیطه اختیارات خود اقدام به صدور بخشنامهای کند که عوارض عملی و جانبی آن را درنظر نگیرد ممکن است چنان ویرانی بهبار بیاورد که نظم و سازمان و ساختار یک سیستم را کاملا بههم بزند تا جایی که نتوان عوارض آن را در دراز مدت از بین برد. همانطور که همه خوب میدانیم زنها از نصف حقوقی که قانون برای یک مرد درنظر گرفته برخوردار هستند؛ نصف ارث و نصف دیه. از طرف دیگر نداشتن حق طلاق و حق نگهداری و سرپرستی فرزند، از مواردی است که موقعیت انسانی و حقوقی زن را در اجتماع و خانواده سخت متزلزل کرده است. هر چند تقلیل حقوق یک فرد انسانی به نصف حقوق یک انسان دیگر، نمیتواند هیچ توجیه منطقی داشته باشد اما گاه دیده میشود که فقها به جهت فقدان دلیل قانعکننده همه آن موارد را با تعیین مهریه توجیه میکنند و به بیان دیگر نقدی را از زن گرفته و او را به نسیهای حواله میدهند. مطالعه تاریخچه چگونگی اخذ مهریه توسط زنان نشان میدهد که این امر حقوقی از گذشته تا حال با انگیزههای مختلفی مقرر میشده و با انگیزههای متفاوتی نیز به اجرا درمیآمده است. تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی زنها در سالهای اخیر باعث شده که آنها نگاه و انگیزههایی متفاوت نسبت به مهریه در مقایسه با گذشته داشته باشند. در حال حاضر زنها برای تعیین و بالا بردن مبلغ مهریه حساسیت بیشتری دارند حال آن که احتمال وصول آن با توجه به شرایطی که وجود دارد بسیار کمتر شده است و میبینیم تصمیمگیرندگان محترم به جای توجه به انگیزهها و دلایل زنها در بالا بردن مبلغ مهریه، به محدود کردن کارکرد خود مهریه روی آورده و قبل از جایگزین کردن تضمینات دیگری برای زنها، اساس مهریه را متزلزل میکنند. ادامه مطلب ... 2 دی 1389برچسب:, :: 13:8 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
در مورد مهریه چه فکر مىکنید؟ یک رسم زنستیز یا تنها یک قانون که گوشه چشمى هم به زنان دارد؟ اصلا تا به حال به این فکر کردهاید که فلسفه وجودى مهریه چیست؟
در مورد مهریه نظریات متفاوتى وجود دارد. مدافعان حقوق زنان با وجود اینکه این رسم را نوعى توهین به زن تلقى مىکنند امابا این وجود در شرایط کنونى، آن را روزنهاى براى بهبود نسبى وضعیت زن بعد از جدایى مىدانند.
کسانى که معتقد به برابرى حقوقى زن و مرد هستند اغلب مهریه را نوعى قیمتگذارى بر زن دانسته و آن را تقبیح مىکنند. این افراد معتقدند که ریشه این سنت به نگاه جنسیتى موجود به زن باز مىگردد و اینکه زن کالایى است که براى تملک آن باید مثل هر کالاى دیگرى بهایى پرداخت کرد. این تفکر زمانى بیشتر قوت مىگیرد که مىبینیم در قانون اسلام هرچند مهریه عندالمطالبه است، یعنى هرزمانى که زن بخواهد مرد باید آن را پرداخت کند، اما اگر زن قبل از همبستر شدن با شوهرش از او جدا شده و درخواست مهر نماید تنها نصف مبلغ مهریه به او تعلق مىگیرد. این قانون میتواند منجر به این باور شود که مهر پولى است که مرد بابت تصاحب جنسى زن به او مىپردازد.
علیرغم تمامى این نکات منفى، مهریه اما در وضعیت کنونى قانون مدنى ایران شاید بتواند کورسوى امیدى براى زنان باشد. ادامه مطلب ... 2 دی 1389برچسب:, :: 13:6 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
قوه قضاییه شروطی را برای زنان در هنگام ازدواج پیشنهاد داده است . کمیسیون حمایت از حقوق زنان و کودکان معاونت توسعه قضایی قوه قضاییه 6 شرط مترقی خواهانه برای ازدواج زنان پیشنهاد داده است. لف. شرط تحصیل 2 دی 1389برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
نوشته شده بوسيله ى برداشت از سایت حقوق سید مهدی رفوگر
آیا زنها میتوانند شوهر خود را طلاق دهند؟ آیا زنها میتوانند شوهر خود را طلاق دهند؟ پاسخی که شاید علی رغم روشن بودن و صریح بودن آن خیلی ها جواب آنرا ندانند.در شریعت مقدس اسلام در ابتدا عقد نکاح با وجود دو اراده یعنی مرد و زن شکل میگیرد اما یکی از طرق معمول و رایج از بین بردن و گسستن عقد نکاح طلاق است البته هر عقدی ممکن است به راههای دیگری نیز از بین برود همچون فسخ و انفساخ و اقاله در سایرعقود که به جای اقاله در نکاح ایقاع یا به اصطلاح طلاق است.اما چگونه است که میشود یک زن با وجود اینکه نه شرع و نه قانون حقی برای طلاق او در نظر نگرفته دارای این حق به شکل متقابل گردد؟جواب این سوال خیلی ساده است البته این موضوع امروزه به صورت مشروط در قباله های ازدواج موجود است که اصطلاحا اختیار امر طلاق در صورت حصول شرایط مندرج ضمن عقد مرد به زن وکالت در امر طلاق را می دهد.اما این امر به تنهایی نمیتواند حق طلاق را مستقینا به زن بدهد و زن در زمینه طلاق محدود به شرایط خاص است .
اما آیا حق طلاق را میتوان به صورت مطلق به زن سپرد یا به عبارت بهتر وقتی ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی میگوید مرد هر وقت بخواهد میتواند زن خود را طلاق دهد آیا این حق قانونی را میتوان به زن داد یا خیر؟ در جواب این سوال باید گفت چون امر طلاق تنها به اراده مرد صورت میپذیرد مرد میتواند در ضمن عقد به زن وکالت مطلق برای امر طلاق دهد تا خلاء قانونی موجود در این زمینه نتواند در آینده به ضرر زن تمام شود. و حتی از تاثیرات و وضع بدی که امروزه در جامعه بوجود آمده بکاهد از جمله قرار دادن مهریه های سنگین برای وجود ضمانت اجرای مناسب برای زن در مقابل حق طلاق مرد امری که امروزه باعث گرفتاری و درد سر خیلی از مردها شده در حالیکه اگر در ابتدای امر به این موضوع آگاهی داشتند این حق را به زن داده و خود را از بار مسولیت زیاد مالی رها میکردند موضوعی که امروزه میتواند مرد و زن را در زمینه طلاق در شرایط یکسانی قرار دهد و زنها بدون اینکه بخواهند ارزش وجودی خود را با مهریه های سنگین عوض کنند ارزش انسانی و حق قانونی خود را در این زمینه اعمال نمایند .هر چند بسیاری ار حقوق دانان به دلایل خاص خود از این امر چیزی بیان نکرده تا مبادا زمانی حقوق زنها برابر با مردها شود و حاضر هستند مجازاتهایی همچون زندان و حبس و بوجود امدن تبعات مالی فراوان بر عهده مردها قرار گیرد ولی از این موضوع جیزی نگویند. شرایطی که امروزه هم به نفع زن است به دلایلی که ذکر شد و هم به نفع مردان جامعه ایرانی. در این زمینه حتی بنیانگذار جمهوری اسلامی در یک استفتاء جواب آنرا این چنین داده اند:برای زنان محترم شارع مقدس راه سهلی را معین فرموده است تا خودشان زمام طلاق را به دست گیرند به این معنی که در ضمن عقد نکاح اگر شرط کنند که زن وکیل باشد بصورت مطلق یعنی هر موقع که دلشان خواست طلاق بگیرند دیگر هیچ مشکلی برای خانمها بوجو نمی آید و میتوانند خود را طلاق دهند (نقل از روزنامه انقلاب اسلامی ش ۱۰۷ آبانماه ۱۳۵۸)
پس در یک جمع بندی کلی یا پاسخ به سوال ابتدایی باید بگویم زن ها اگر چه حق طلاق ندارند اما میتوانند در ضمن عقد نکاح بصورت مطلق وکیل شوهر در امر طلاق شوند و هر زمان که خواستند خود را با رعایت تشریفات قانونی مطلقه سازد. 2 دی 1389برچسب:, :: 13:1 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
ماريان ويليامسون در كتاب «ارزش زن» از لحظات انتخاب زنان ميگويد; لحظاتي كه در آن يك زن، بايد ملكه يا برده بودن را برگزيند. در اين راه زنان به گفتهء ويليامسون با هيولايي سه سر بايد نبرد كنند كه يك سرش گذشته، سر ديگر عدم امنيت و سرانجام فرهنگ،سر سوم هيولا را شكل ميدهند. گذشته داستاني است كه فقط در ذهنمان وجود دارد و ساختهء افكار ماست. عدم امنيت، غيرقابل اجتناب است. ما بدون احساس اتصال به عمق و داشتن عقايدي با اصالت بيشتر مجازات ميشويم تا با تقلاي نوميدانه دنبال چيزي برويم كه دوباره ما را غني كند; چيزهايي مثل حرفه، رابطه و جسم. سر سوم هيولاي فرهنگ مد روز است كه با صنايع توليدي خود زنان را در سياهچال مصرف زنداني كرده است. ويليامسون ميگويد كه دنياي خارج نميتواند براي زنان ارزش توليد كند بلكه تنها قادر است بازتاب درخشش زنان باشد و البته تنها زناني ميتوانند ملكهء زندگي باشند كه در حق دنيا مادري كنند.
او از نوري دروني ميگويد كه ميتواند زنان را به قلب دنيا تبديل كند تا آنها به جاي تقليد مدلهاي مبتذل به تحقق نيروي دروني خود اقدام كنند.ويليامسون روند تربيت در خانواده را كه طبق آن افراد در گذشته متوقف ميشوند زير سوال ميبرد و از لزوم سازماندهي قدرتي زنانه حرف ميزند كه به زنانگي ارزش و بهايي در خور اعطا ميكند. انتخاب زنان در پستهاي قدرتمند سياسي از ديدگاه ويليامسون به تنهايي ضامن انعكاس صداي زنانه در دنياي خارج نيست چراكه بيشتر زناني كه در قدرت قرار ميگيرند با سيستم پدرسالار همپيمان ميشوند.اما چارهء كار از نظر ماريان ويليامسون آفرينندگي دنيايي جديد با مناسباتي عادلانه است كه با قلبي عاشق و عزمي راسخ قابل دستيابي است و البته با تشكلهايي نو و زنانه كه در آن زنان مجبور نباشند مانند مردان فكر كنند تا پيشرو باشند يا جذاب باشند تا پيشرفت كنند. 2 دی 1389برچسب:, :: 12:58 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
بيشترين دعاوي مطرح شده در محاكم خانواده مربوط به مطالبه مهريه است؛ مهريه را ميگيرند و اگر نپردازي از اموالت توقيف ميكنند و اگر مالي نداشتي توقيف كنند، با درخواست زوجه و دستور دادگاه بازداشت ميشوي و آنگاه است كه به مفهوم « مهريه را كي داده و كي گرفته» بهخوبي واقف ميشوي. گفتن 1000 سكه بهار آزادي بهعنوان مهريه بسيار آسان است اما اگر بخواهي بپردازي و موفق شوي با حكم دادگاه داير به اعسار و تقسيط يا موافقت زوجه ماهانه يك سكه بدهي مدت 83سال و 4ماه طول ميكشد كه ذمه بدهكار بري شود چه رسد به مهريههاي بالاتر و چندين هزارسكه معادل سالهاي شمسي و ميلادي و ... . برخي براي برون رفت از اين معضل تبديل عنوان مهريه «عندالمطالبه» به مهريه «عندالاستطاعه» را پيشنهاد كردند و اين موضوع در سال1385 در بخشنامهاي از سازمان ثبت اسناد و املاك كشور به دفترخانههاي ازدواج ابلاغ و در دفترچههاي چاپي ازدواج، دو عنوان عندالمطالبه و عندالاستطاعه براي مهريه مشخص و سردفتران ازدواج موظف شدند اين دو عبارت را كاملا در لحظه عقد ازدواج به نامزدها تفهيم و تعيين آن را به انتخاب زوجين واگذار كنند.
اين در حالي است كه مشخص نيست سردفتران تا چه ميزان به اين وظيفه عمل ميكنند و آيا سردفتران ازدواج توجه لازم را به زوجين ميدهند كه مهريه عندالمطالبه يعني به محض مطالبه زن پرداخت شود و مهريه عندالاستطاعه در صورتي پرداخت ميشود كه زوج استطاعت مالي داشته باشد و آيا نامزدها در لحظه عقد ازدواج به مفهوم دقيق اين دو عبارت و عوارضي كه هر كدام ميتواند داشته باشد دقت ميكنند؟ اگر دختر خانمي قبول كند كه مهريهاش عندالاستطاعه باشد آيا ميداند به اين مفهوم است كه ممكن است ازدواج او به كلي بدون مهريه باشد؟ چون ممكن است زوج در آينده بهنحوي عمل كند كه هيچگاه مستطيع نشود تا مهريه را بپردازد و اين تكليف برايش فراهم شود. ادامه.......ادامه مطلب ... 2 دی 1389برچسب:, :: 12:54 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
در بررسی اجمالی قوانین مربوط به فرار از صحنه تصادف به طور كلی جرایم به 3 دسته جرایم عمد غیرعمد و شبه عمد تقسیم می شود و از نگاه قانون نیز تخلفات راهنمایی و رانندگی شبه عمد است. چرا كه راننده متخلف در بروز حادثه سوءنیتی نداشته است. با این وجود قانونگذاران برای متخلفان، مجازاتی در نظر گرفته اند و طبق ماده 714 قانون مجازات اسلامی چنانچه، بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده منتهی به قتل غیرعمد شود راننده متخلف به خاطر بی احتیاطی در رانندگی به 6 ماه تا 3 سال زندان و پرداخت دیه به اولیای دم – در صورت مطالبه – محكوم می شود. البته در برخی مواقع قانونگذاران نگاه ویژه ای به تخلفات رانندگی دارند. طبق این قانون رانندگی در حالت مستی، بدون گواهینامه، با سرعت غیرمجاز و خودروی دارای نقص فنی موثر در تصادف، تردد در محل های ویژه عبور عابران پیاده یا خط كشی ها مجازات بیش از دو سوم حداكثر مجازات قانونی را به دنبال دارد. دادگاه نیز می تواند علاوه بر این مجازات كه برای متهم در نظر می گیرد او را بین یك تا 5 سال از رانندگی هم محروم كند. ....در بررسی اجمالی قوانین مربوط به فرار از صحنه تصادف به طور كلی جرایم به 3 دسته جرایم عمد غیرعمد و شبه عمد تقسیم می شود و از نگاه قانون نیز تخلفات راهنمایی و رانندگی شبه عمد است. چرا كه راننده متخلف در بروز حادثه سوءنیتی نداشته است. با این وجود قانونگذاران برای متخلفان، مجازاتی در نظر گرفته اند و طبق ماده 714 قانون مجازات اسلامی چنانچه، بی احتیاطی یا بی مبالاتی یا عدم رعایت نظامات دولتی یا عدم مهارت راننده منتهی به قتل غیرعمد شود راننده متخلف به خاطر بی احتیاطی در رانندگی به 6 ماه تا 3 سال زندان و پرداخت دیه به اولیای دم – در صورت مطالبه – محكوم می شود. البته در برخی مواقع قانونگذاران نگاه ویژه ای به تخلفات رانندگی دارند. طبق این قانون رانندگی در حالت مستی، بدون گواهینامه، با سرعت غیرمجاز و خودروی دارای نقص فنی موثر در تصادف، تردد در محل های ویژه عبور عابران پیاده یا خط كشی ها مجازات بیش از دو سوم حداكثر مجازات قانونی را به دنبال دارد. دادگاه نیز می تواند علاوه بر این مجازات كه برای متهم در نظر می گیرد او را بین یك تا 5 سال از رانندگی هم محروم كند. 2 دی 1389برچسب:, :: 12:44 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
بسمه تعالي
رياست محترم دادگستري .......... (مجتمع قضايي )
با سلام ، احتراما، به استحضار عالي مي رساند : 1- اينجانب .........(شاكي دعوي ) در مورخ ........ حدود ساعت ........ به قصد عزيمت به محل كارم واقع در خيابان ........ از منزل خارج شدم . 2- آقاي ............. (شخص مشتكي عنه ) ضمن شناسايي محل تردد اينجانب با برنامه ريزي قبلي ، جهت ارتكاب عمل مجرمانه در مسير مزبور كمين كرده و در اولين مواجه به وسيله يك چاقو ، كه از قبل به منظور درگيري و ايراد صدمه به خود به همراه آورده بود – با من گلاويز گرديد . 3- مع هذا به واسطه تجمع و دخالت عابرين و معدود كسبه محل كه در آن ساعت روز در محل وقوع جرم حضور داشتند ، مشتكي عنه موفق به ايراد صدمه و ضرب و جرح نگرديده و از محل حادثه متواري شد . 4- لازم به ذكر است كه شخص مشتكي عنه داراي قرابت سببي با اينجانب بوده و عمل مجرمانه ايشان در راستاي بروز اختلافات خانوادگي او با خواهر بنده و به قصد انتقام گيري و لجاجت تحقق يافته است .
5- لذا ، نظر به مراتب ياد شده و مستنداً به ماده 617 قانون مجازات اسلامي (تعزيرات ) مصوب سال 1375 تقاضاي رسيدگي و صدور دستور مبني بر تعقيب نامبرده و عند اللزوم تحقيقات محلي و مجازات شخصي مشتكي عنه را دارم . 2 دی 1389برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
در قانون تجارت ایران از اسناد تجاری تحت عنوان ویژه ای بیان و تعریف نشده بلکه در باب چهارم تحت عنوان «برات ، فته طلب و چک » به ذکر مواد قانونی پرداخته که خود مبین قصد مقنن به جهت وضع مقرراتی برای عمده ترین اسناد تجراتی معمول و متداول بوده است . چک پس از گسترش عملیات بانکی یکی از مهمترین وسایل دریافت و پرداخت وجه شناخته شده و پس از برات و سفته که تعهد پرداخت هستند چک جانشین پول ن قد گردیده است. قواعد و اهمیت چک ناشی از امتیازی است که قانون تجارت یا قانون صدور چک به آن داده یا می دهد تا بهترین وسیله سهولت مبادله پول و یا انتقال وجه ارزش به فرد دیگر باشد. * تعریف و شرایط صدور چک :بر طبق ماده 310 قانون تجارت «چک نوشته ای است که به موجب آن صادر کننده وجوهی را که نزد محال علیه دارد کلاً یا بعضاً مسترد و یا به دیگری واگذار می نماید.» بنابراین تعریف ،چک سند انتقال وجه است و در هر چک حداقل 3 نفر وجود دارند : 1 – کسی که چک صادر می کند. (صادر کننده) 2 – کسی که چک عهده او صادر می شود یعنی در نزد او مقداری وجه موجود است. (بانک) 3 – و بالاخره کسی که وجه چک را دریافت می نماید. (ذینفع) [1] با قبول این تعریف قانونی می توان گفت که فرم مخصوصی برای نوشتن (چک) لازم نبوده و با هر تقاضای کتبی که دارنده حساب (صادر کننده چک) از نگاهدارنده وجه (بانک) برای انتقال و پرداخت وجه نماید قابل قبول است. ولی می توان این موضوع را با این توضیح رد نمود که چون بانک به هنگام گشایش حساب جاری و قبول وجه از شخص ، وسیله انتقال خاصی بر طبق قرارداد حساب جاری که همان اوراق چک باشد به بازکننده حساب می سپارد یعنی بین طرفین مقرر می شود که استرداد و انتقال وجه (به طور خاص) نیز به وسیله همان اوراق (دسته چک) باشد که بانکها در اختیار مشتریان برای انتقال و بازپرداخت وجه گذارده اند و قانون مالیات های مستقیم هم ابطال مبلغ معین تمبر را قبل از تحویل دسته چک از طرف بانک بر روی برگ چک تأکید نموده است. پس چک (اوراق تهیه شده در بانک) تنها وسیله انتقال وجه است خواه دریافت کننده وجه صاحب حساب باشد یا هر شخص دیگری که ذینفع وجه چک است. با توضیحی که داده شد می توان گفت که : «چک وسیله استرداد و انتقال وجه تودیع شده یا استفاده از اعتبار مصوبه و موجود در یکی از بانکهای قانونی است که معمولاً با استفاده از برگهای ویژه ای که بانک محال علیه قبلاً در اختیار دارندگان حساب گذارده است به عمل می آید.»در مقایسه بین چکی که محال علیه «پرداخت کننده» آن بانک می باشد با چکی که محال علیه آن بانک نسبت به تفاوت های قابل توجهی وجود دارد از جمله اینکه :- در مورد چک بلامحلی که محال علیه آن بانک می باشد امکان صدور اجرائیه بر علیه صادر کننده چک از طریق اجرای ثبت وجود دارد. در حالی که برای صدور اجرائیه در مورد چکهایی که محال علیه آنها با یک نسبت می بایست در دادگاه اقامه دعوی حقوقی بشود و حکم به مرحله قطعیت نیز برسد.- در موردی که محال علیه بانک می باشد امکان تعقیب جزائی صادر کننده چک بلامحل وجود دارد . و حال آنکه تعقیب جزایی صادر کننده چک بلامحل که محال علیه آن بانک نیست ، به صرف بلامحل بودن چک ، وجود ندارد و فقط در صورت ارتکاب جرمی ، از قبیل جعل و سرقت ، تعقیب جزایی امکان پذیر می باشد.- وقتی که محال علیه بانک می باشد ، در مورد صدور چک بلامحلی که در آن : تعیین مبلغ شده محل صدور قید نگردیده ، تاریخ و نام محال علیه گذر شده و صادر کننده فرضاً آنرا امضاء و به دارنده واگذار نموده است نه تنها از لحاظ کیفری قابلیت تعقیب وجود دارد بلکه از نظر حقوقی هم غالباً غیرقابل خدشه و ایراد است. اما وقتی که محال علیه بانک نیست قبول چک های مذکور در فوق بعضاً حقوق دارنده را نسبت به چک بعنوان یک سند تجاری ، متزلزل و گردانده .• ادامه مطلب ... 23 آذر 1389برچسب:, :: 17:49 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
حرف (الف)1- آب جارى
آبى است كه از زمين بجوشد و جريان داشته باشد مانند آب چشمه وقنات 2- آب قليل
آبى است كه از كر كمتر باشد و از زمين هم نجوشد 3- آب كر
رجوع كنيد به مساءله 61 4- آب مضافآبى است كه از چيزى گرفته شده مانند گلاب يا با چيزى ديگر به طورى مخلوط شده كه به آن آب (به طور مطلق ) نمى گويند مانندشربت 5- آب مطلق
آبى است كه با چيزى مخلوط نباشد و اگر هم هست طورى نباشدكه عرفا به آن آب گفته نشود 6- آلات لهو
وسائل عياشى و خوشگذرانى هاى نامشروع مانند تار و ساز وغيره 7- ابن السبيل
مسافرى كه در سفر خود درمانده باشد 8- اتقى
با تقوى تر 9- اجارهقراردادى است كه طى آن منافع مال يا كار كسى در برابر اجرت معين به ديگرى واگذار مى شود 10- اجزاء و شرائطهر امرى كه فقدانش به اصل يك چيز لطمه وارد كند جزء آن محسوب مى شود و هر امرى كه فقدان آن صفت يا حالت مطلوب چيزى را تغييردهد شرط آن محسوب مى شودمثلا فقدان ركوع و سجودبه دو اصل نمازلطمه مى زند ولى فقدان طهارت و حضور قلب ، وصف (((صحت ))) و (((كمال ))) نماز را از بين مى برديعنى نماز هست ولى صحيح نيست يا كامل نيست پس ركوع و سجود جزء نماز وضوء شرط صحت نماز و حضور قلب شرط كمال آن است 11- اجيردر برابر كارى كه انجام مى دهد كسى كه طبق قرار مشخص اجرت دريافت مى كند 12- احتلامبه مرحله بلوغ رسيدن (خارج شدن منى از انسان ) 13- احتياطروشى كه موجب احاطه كامل و اطمينان انسان به رسيدن به واقع است 14- احتياط لازماحتياط واجب است به كلمه لازم مراجعه شود 15- احتياط مستحباحتياطى است غير فتواى فقيه و لذا رعايت آن الزامى نيست 16- احتياط واجبامرى مطابق احتياط است كه فقيه همراه آن فتوى نداده درچنين مسائلى مقلد مى تواند به فتواى مجتهد ديگر عمل كند 17-احتياط را ترك نكنداين اصطلاح در هر موردى كه فتوائى از فقيه نسبت به آن مورد ذكر نشده به معنى احتياط واجب است و الا اگر در همان مورد فتوائى ذكر شده باشد به معنى تاءكيد بر حسن احتياط است 18- احداثساختن ،ايجاد كردن 19- احكام خمسهوجوب -حرمت -استحباب-كراهت- اباحه 20- احوطمطابق با احتياط 21- احياء زمينزنده كردن زمين اينكه كسى با كشت و زرع و يا ساختمان و غيره زمين موات و غير قابل استفاده اى را آماده بهره بردارى كند22- اختلاط با اجانبرفت و آمد صميمانه با بيگانگان 23- اخفاءپنهان كردن 24- اخفاتآهسته خواندن 25- ارباب خمسصاحبان خمس كسانى كه مى توانند از خمس استفاده كنند26- ارباح مكاسبمنافع كسب، هر نوع درآمدى كه از طريق حرقه مخصوص كار و شرائط انسان به دست آيد (براى توضيحات بيشتر به مسائل خمس مراجعه شود 27-ارتفاع قيمت سوقىبالا رفتن قيمت جنس در بازار 28- ارتقاى قيمت سوقىترقى قيمت جنس در بازار 29- ارتماسفرو رفتن در آب (به وضوء ارتماسى و غسل ارتماسى مراجعه شود) 30- ارثمالى كه از متوفى براى ورثه باقى مانده است 31- استبراءكوشش در برائت و پاكى از آلودگى در سه مورد به كار رفته است : 1 -استبراء از بول كه توضيح آن در مساءله شماره 27 ذكر شده است 2 -استبراء از منى يعنى ادرار كردن پس از خروج منى براى اطمينان ازاينكه ذرات منى در مجرى نمانده است 3 - استبراء حيوان نجاستخوار يعنى بازداشتن حيوان نجاستخوار از خوردن نجاست انسان تا وقتى كه به خوراك طبيعى خود عادت كند و كيفيت آن در مساءله شماره 022 ذكر شده است32- استحاضهنام يكى از سه نوع خونى است كه زنها مى بينند و علائم و حدود و نشانه هاى آن سه رقم باشد اگر خون زياد باشد استحاضه كثيره است و اگركم باشد استحاضه قليله است و در صورت بينابين استحاضه متوسطه است مساءله 39333- استحالهپذيرش حالت جديد، تغيير يك چيز بطورى كه چيز ديگر به حساب آيدمانند چوبى كه بسوزد و خاكستر شودو يا سگى كه در نمكزار فرورفته به نمك تبديل شود 34- استرباحربح جستن و فائده بردن 35- استفتاءسئوال از نظر مجتهد درباره حكم شرعى مساءله، مطالبه فتوى 36- استطاعتمال و راه توانائى انجام فريضه حج از نظر بدن. براى توضيح بيشتربه مساءله 6202 مراجعه شود 37- استمناءانجام دادن عملى با خود كه موجب خروج منى شود 38- استيلاء بر بلاد مسلمينتسلط جوئى بر كشورهاى اسلامى 39-اشكال داردچنين عملى موجب اسقاط تكليف نيست نبايد انجام داد و در اين مورد مى توان به مجتهد ديگر مراجعه كرد 40- اضطرارناچارى 41- اظهرروشنتر از نظر تطبيق با ادله فتوى بادلائل مربوط مساعدترظاهرتر42- اعدلعادلتر 43- اعراض از وطنتصميم انسان بر اينكه براى هميشه وطنش را ترك كند 44- اعلمعالم تر 45- افضاءباز شدن يكى شدن مجراى بول و حيض يا مجراى حيض و غائط ياهرسه 46- افطارشكستن روزه 47- اقامه معروفبه پا داشتن هر سنتى كه از نظر شرعى به رسميت شناخته شده است 48- اقرب اينستفتوى اينست (مگر اينكه در ضمن كلام قرينه اى يافت شود كه حاكى ازعدم فتوى باشد) 49- اقوى اينستنظر قوى بر اين است ،فتوى اينست 50-اكتفاء برفع ضرورت كندهمان اندازه كه مجبور است اكتفاء كند و بيشتر از آن انجام ندهد 51- امالهتنقيه 52- امامپيشوا 53- امام جماعتپيشواى جمع ، كسى كه در نماز به او اقتداء مى كنند 54- امرار معاشگذراندن زندگى 55- امر به معروفخواستن و وادار كردن ديگران به انجام احكام و سنتى كه از نظر شارع به رسميت شناخته شده است 56- امساكخوددارى كردن ، خود را باز داشتن 57- اموال محترمهاموالى كه بر اساس ضوابط اسلامى داراى احترام است 58- امور حسبيهكارهائى از قبيل رسيدگى به اموال يتيمان و غيره كه بايد متصدى آنهامجتهدى عادل يا نماينده او باشد 59- اناث و ذكوردختران و پسران ، زنان و مردان 60- انتقالجابجا شدن ، جابجائى چيز نجس به گونه اى كه ديگر شى ء اول محسوب نشود مانند انتقال خون انسان به پشه 61- اولىسزاوارتر، بهتر 62- ايقاعهر نوع قرارى كه با تصميم يك طرف انجام گيرد و نياز به قبول ديگرى نداشته باشد مانند طلاق كه احتياجى به قبول زوجه ندارد 63- اهل كتابغير مسلمانى كه خود را تابع يكى از پيامبران صاحب كتاب مى دانندمانند يهود و نصارى ادامه مطلب ... 23 آذر 1389برچسب:, :: 17:39 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
- تعریف قرارداد كار قرارداد كارعبارت است از قراردادی كتبی یا شفاهی كه به موجب آن كارگر در قبال دریافت حقالسعی كاری رابرای مدت موقت یا مدت غیرموقت برای كارفرما انجام میدهد. در كارهایی كه طبیعت آنها جنبه مستمر دارد درصورتی كه مدتی درقرارداد ذكرنشود، قرارداد دائمی تلقی میشود، شروط مذكوردر قرارداد كار و یا تغییرات بعدی آن در صورتی نافذ خواهد بود كه برای كارگر مزایایی كمتر از امتیازات مقرر درقانون كار منظور ننماید. ۲- ویژگیهای قرارداد كار برای صحت قرارداد كار در زمان انعقادقرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است: مشروعیت مورد قرارداد معین بودن موضوع قرارداد عدم ممنوعیت قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام كار مورد نظر لازم به ذكراست اصل بر صحت كلیه قراردادهای كار است مگر آنكه بطلان آنها در مراجع ذیصلاح به اثبات رسد. قرارداد كار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید حاوی موارد ذیل باشد: نوع كار یا حرفه یا وظیفه ای كه كارگر باید به آن اشتغال یابد حقوق یا مزد مبنا و لواحق آن ساعات كار، تعطیلات و مرخصی ها محل انجام كار تاریخ انعقاد قرارداد كار مدت قرارداد، چنانچه كاربرای مدت معین باشد موارد دیگری كه عرف و عادت شغل یا محل ایجاب نماید در مواردی كه قرارداد كتبی باشد قرارداد در ۴ نسخه تنظیم میگردد كه یك نسخه از آن به اداره كار محل و یك نسخه نزد كارگر و یك نسخه نزد كارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی كار و دركارگاههائیكه فاقد شورا هستند در اختیار نماینده كارگر قرار میگیرد. ادامه...............ادامه مطلب ... 23 آذر 1389برچسب:, :: 17:24 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
نادر شاه افشارنوشته اند: زمانی كه نادر شاه افشار عزم تسخیر هندوستان داشته در راه كودكی را دید كه به مكتب می رفت. از او پرسید: پسر جان چه می خوانی؟قرآن. - از كجای قرآن؟ - انا فتحنا.... نادر از پاسخ او بسیار خرسند شد و از شنیدن آیه فتح فال پیروزی زد. سپس یك سكه زر به پسر داد. او نگرفت. نادر گفت: چرا نمی گیری؟ گفت:مادرم مرا می زند می گوید تو این پول را دزدیده ای. نادر گفت:به او بگو نادر داده است. پسر گفت: مادرم باور نمی كند. می گوید: نادر مردی سخی است او اگر به تو پول میداد یك سكه نمی داد. زیاد می داد.حرف او بر دل نادر نشست. یك مشت پول زر در دامن او ریخت و به راه افتاد. از قضا در آن سفر چنانكه مشهور تاریخ است همان گونه كه فال نیك زده بود بر حریف خویش- محمد شاه گوركانی- پیروز شد . ادامه مطلب ... 22 آذر 1389برچسب:, :: 18:52 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
از دير باز, در ميان بزرگان گفت و گو درباره اين مساءله مطرح بوده است كه آيا دارنده حق قصاص, بايد در ستاندن اين حق از ولى امر مسلمانان, يا كسى كه از سوى او گمارده شده, اجازه بگيرد و انجام دادن قصاص جز با اجازه او جايز نخواهد بود, يا چنين چيزى لازم نيست و او داراى حقى است كه مى تواند بدون اجازه از ولى امر, يا حاكم آن را باز ستاند. گرچه گاهى مى توان گفت كه بر حاكم يا زمامدار است كه دو عادل هشيار و زيرك را به هنگام قصاص فرا خواند, تا جانب كيفر بيننده مراعات گردد, مبادا كيفر دهنده از اندازه شرعى پا فراتر نهد. پيش از تحقيق, آنچه در اين مساءله سخن درست و استوار است, رواست كه اندكى از گفته هاى بزرگان را يادآور شويم, تا هم جايگاه درست مساءله, از ديدگاه ادله و نيز از جهت قائلان به هر يك از دو احتمال, روشن گردد; و هم بتوان دريافت كه آيا اين مساءله از مسائلى است كه در آثار بر جاى مانده از پيشوايان معصوم(ع) به روشنى گفته شده, يا از مسائلى است فرعى كه از اصول بر جاى مانده استنباط گرديده است. 1. از ميان كسانى كه واجب بودن اجازه از سخنان ايشان ظاهر گرديده, فقيه پيشين, افتخار شيعه, شيخ مفيد, قدس سره در كتاب مقنعه است. ايشان, پس از آن كه در باب داورى در ديات و قصاص, چنين آورده است: قال الله عز و جل: ((ومن قتل مظلوما فقد جعلنا لوليه سلطانا فلايسرف فى القتل انه كان منصورا)) فجعل سبحانه لولى المقتول القود بالقتل و نهاه عن الاسراف فيه(( ))خداوند بزرگ و بلند مرتبه فرموده است: ((هر كه از روى ستم كشته شود, براى ولى=[ صاحب خون] او, حق و برترى قرار داده ايم, پس او نيز در كشتن زياده روى نكند كه مورد يارى[ و حمايت] است. بدين سان, خداوند براى كسان كشته شده, قصاص را از راه كشتن كشنده قرار داده و او را از زياده روى در اين كار باز داشته است(( در باب گواهان بر كشتن چنين نوشته است: ))و اذا قامت البينه على رجل باءنه قتل رجلا مسلما عمدا و اختار اءولياه المقتول القود بصاحبهم[ منه القود. خ ل], تولى السلطان القود منه بالقتل له بالسيف دون غيره. ولو اءن رجلا قتل رجلا بالضرب حتى مات اءو شدخ راءسه اءو خنقه اءو طعنه بالرمح اءو رماه بالسهام حتى مات اءو حرقه بالنار اءو غرقه فى الماء و اءشباه ذلك, لم يجز[ له. خ] اءن يقاد منه الا بضرب عنقه بالسيف دون ما سواه)) هر گاه بينه=[ دست كم دو گواه عادل] گواهى دهد كه مردى از روى عمد, ديگرى را كشته است و نزديكان كشته شده, خواستار قصاص شده باشند, زمامدار قصاص او را از راه كشتن با شمشير به انجام مى رساند و نه جز آن. و اگر كسى را بزند تا بميرد, يا سرش را بشكند, يا او را خفه كند, يا نيزه اى در پيكر وى فرو برد, يا به سوى وى, تيراندازى كند تا بميرد, يا او را با آتش بسوزاند, يا در آب غرقش كند و يا مانند اين كارها را انجام دهد, قصاص كردن او جز از راه گردن زدن با شمشير و نه جز آن, جايز نيست(( ادامه مطلب ... 22 آذر 1389برچسب:, :: 13:40 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
امام صادق(ع) به مردى كه در آستانه ازدواج بود فرمود: ادامه مطلب ... 22 آذر 1389برچسب:, :: 13:35 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
از چيزهايى كه سزاوار است انسان به آن اهتمام ورزد اين است كه در صفات كسى كه مىخواهد با او ازدواج كند، نظر بيفكند و بررسى كند. 1. بداهت عقلى
ادامه مطلب ... 22 آذر 1389برچسب:, :: 13:29 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
فقه شيعه بر اين فتوا استقرار يافته كه حد بلوغ دختر, نُه سال است. اگر فقيهى با اين فتوا در كتابى مخالفت كرده, در كتابى ديگر از مخالفت خود بازگشته است. چه بسا مى توان ميان برخى ديدگاهها نيز جمع كرد. از باب مثال مى توان گفت كسى كه سن بلوغ دختر را ده سال دانسته, مقصود او, كامل شدن نُه سال است و اين امر جز با وارد شدن در ده سال, دانسته نمى شود. و شهرت فتوايى بر نُه سال, به حدى است كه نيازى براى نقل سخنان موافقان اين قول باقى نمى گذارد. آنچه لازم است, اشاره به فقيه مخالف يا كسى است كه از سخن او, بوى مخالفت به مشام مى رسد. با وجود اين, به نقل پاره اى از سخنان هر دو دسته مى پردازيم: 1. شيخ در كتاب خلاف, نوشته است: (يراعى فى حدّ البلوغ فى الأناث بالسن تسع سنين.)1 در حدّ بلوغ دختران, سن نُه سال, لحاظ مى شود. سپس شيخ بر اين فتوا, ادعاى اجماع كرده و قول ديگرى را ياد نكرده است. 2. سخن شيخ در نهايه, چنين است: (و حدّ الجارية التى يجوز لها العقد على نفسها, أو يجوز لها أن تولّى من يعقد عليها تسع سنين فصاعدا.)2 حدى كه دختر هنگام رسيدن به آن, مى تواند براى عقد خود اقدام كند, يا شخصى را عهده دار انجام اين كار كند, نُه سال است. 3. در كتاب مبسوط مى نويسد: (وأما البلوغ فهو شرط فى وجوب العبادات الشرعيّه. وحدّه الاحتلام فى الرجال, والحيض فى النساء, او الإنبات, او الاشعار, او يكمل له خمس عشرة سنة والمرأة تبلغ عشر سنين.)3 در واجب شدن عبادتهاى شرعى, بلوغ شرط است. و حد بلوغ, محتلم شدن در مردان, و ديدن خون حيض در زنان, يا روييدن مو (برعانه) يا روييدن مو (در صورت), و يا كامل شدن پانزده سال است. و زن در ده سالگى به بلوغ مى رسد. و چنان كه دانستى, ميان اين دو قول شيخ, ناسازگارى نيست. 4. ابن ادريس, در سرائر مى نويسد: (بلوغ زن از پنج راه دانسته مى شود: محتلم شدن, روييدن مو, رسيدن به نُه سال, و شيخ ما ابوجعفر (شيخ طوسى) در كتاب صوم مبسوط, بلوغ او را در ده سال دانسته, و در كتاب نهايه, سخن از نُه سال به ميان آورده و قول درست, سخن اخير است. از اين رو, هرگاه دختر به اين سن برسد و رشيده باشد, وصى, مال دختر را به او تسليم مى كند, و در اين سن, صحيح است, دختر خود را به همسرى ديگرى در بياورد و شوهر مى تواند با او نزديكى كند. در اين مطلب اختلافى ميان شيعه دوازده امامى نيست. ـ و دو راه ديگر براى شناخت بلوغ دختر, حيض و باردار شدن است. مطلب به همين گونه, در كتابها آمده است. چكيده سخن اين كه: سن بلوغ دختر, نُه سال است, زيرا او پيش از اين سن, حيض و باردار نمى شود, از اين رو, مى توان بازگشت امر را به بالغ شدن در نُه سال دانست.)4 5. شيخ در كتاب حجر مبسوط مى نويسد: (واما السن فحدّه فى الذكور خمس عشرة سنة, وفى الاناث تسع سنين و روى عشر سنين.)5 سن بلوغ در پسران, پانزده و در دختران, نُه سال, و بر حسب روايتى ده سال است. بنابراين, فتواى شيخ در نهايه و كتاب حَجر مبسوط, نُه سال و در كتاب صوم مبسوط, ده سال است, و با توجه به اين كتاب كه حجر به لحاظ ترتيب, پس از كتاب صوم است, مى توان سخن شيخ در كتاب حَجر را بازگشت از فتوايى دانست كه در كتاب صوم داده است. و نيز مى توان گفت مقصود شيخ از ده سال, كامل كردن نُه سال است كه با وارد شدن در ده سالگى, دانسته مى شود. 6. ابن سعيد مى نويسد: (وبلوغ المرأة والرجل بالاحتلام, وتختص المرأة بالحيض وبلوغ عشر سنين.)6 و بلوغ زن و مرد, آن گاه است كه محتلم شوند و حيض شدن و رسيدن به ده سال, علامت اختصاصى بلوغ زن است. و ممكن است مقصود او, وارد شدن در ده سال كه نشانه كامل گرديدن نُه سال است, باشد. 7. ابن حمزه در كتاب خمس مى نويسد: (وبلوغ الرجل بأحد ثلاثة أشياء: الاحتلام, والانبات, و تمام خمس عشرة سنة, وبلوغ المرأة باحد شيئين: الحيض وتمام عشر سنين.)7 بالغ شدن پسر, به يكى از سه چيز: محتلم شدن, روييدن مو, و تمام شدن پانزده سال, و بالغ شدن دختر به يكى از دو چيز است: حيض و تمام شدن ده سال. 8. ولى او در كتاب نكاح كه به لحاظ ترتيب, پس از كتاب خمس است, از آن سخن برگشته و نوشته است: (وبلوغ المرأة يعرف بالحيض, او بلوغها تسع سنين فصاعدا.)8 بلوغ دختر, از راه عادت شدن, يا رسيدن او به نُه سال و بيش تر از نُه سال, دانسته مى شود. 9. و سخن علامه در تذكره, چنين است: (والانثى بمضى تسع سنين عند علمائنا.)9 به نظر فقيهان ما, بالغ شدن دختر به گذشتن از نُه سال است. 10. محقق اردبيلى در شرح عبارت (وببلوغ تسع) در كلام علامه, مى نويسد: (واما السن فالاخبار عليه كثيرة فى النكاح حيث جوز الدخول بعد التسع دون قبله. وهو مشعر بالبلوغ بعده لثبوت تحريم الدخول قبله عندهم ـ كانه ـ بالاجماع و يفهم من التذكرة كون البلوغ بتسع اجماعياً عندنا فتأمل, كذا فى الحدود, وفى الاخبار المتقدمة ايضا دلالة عليه فافهم.)10 اما سن, اخبار دلالت كننده بر آن در كتاب نكاح فراوان است. زيرا برابر اين اخبار, نزديكى كردن با دختر پس از نُه سال, رواست, نه پيش از آن. و اين, اشعار به بالغ شدن او پس از نُه سال دارد, زيرا از نظر فقها, حرام بودن نزديكى با او پيش از نُه سال, ثابت است ـ وگويا اين امر ـ اجماعى است و روايات پيشين نيز بر اين سخن دلالت دارند. 11. محدث بحرانى مى نويسد: (وبلوغ التسع بمعنى كمالها فى الانثى على المشهور.)11 بنابر نظر مشهور, بالغ شدن دختر به اين است كه سن او به نُه سال كامل برسد. 12. صاحب جواهر نيز در شرح عبارت (والانثى) در كلام محقق, مى نويسد: (بالغ شدن دختر به نُه سال ميان علماى شيعه مشهور است, بلكه بر اين قول, مذهب شيعه استقرار يافته است. برخلاف فتواى شيخ در صوم مبسوط و ابن حمزه در خمس وسيله, كه بلوغ دختر را به ده ساله شدن دانسته اند, ولى شيخ در كتاب حَجر, از اين سخن برگشته, و با مشهور موافقت كرده است. همچنين ابن حمزه در كتاب نكاح وسيله, از فتواى نخست خود بازگشته است. بلكه مى توان گفت مقصود آن دو از ده سال, اين است كه علم پيدا كردن به نُه سال كامل, بسته به پا نهادن در ده سالگى است.)12 از اين كلمات روشن شد بلوغ دختر, در نُه سالگى, فتوايى است مشهور, و فقيهى كه بگويد دختر در ده سالگى بالغ مى گردد, يافت نمى شود, مگر شيخ و ابن حمزه و اين دو هم, از اين سخن برگشته اند. شيخ در كتاب حَجر و ابن حمزه در كتاب نكاح. مى توان عبارت ابن سعيد را حمل بر كامل شدن نُه سال كرد. در اين زمينه, ديدگاههاى ديگرى نيز وجود دارد: 1. بلوغ دختر در سيزده سالگى. 2. بلوغ دختر, به عادت. 3. با توجه به اختلاف احكام, بلوغ داراى مراتبى است. اينك اين ديدگاهها را يكى پس از ديگرى بررسى مى كنيم: ادامه مطلب ... 22 آذر 1389برچسب:, :: 13:15 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
چكيده: محتواى اين مقاله از يكسو مىتواند بر احكام مربوط به دختران و پسران، اعم از عبادات و معاملات، مؤثر افتد و از سوى ديگر موضوعى را مطرح مىكند كه از نظر بينالمللى منشا برخى ابهامات در باب نسبت فقه اسلامى و حقوق بشر شده است. نويسنده در اين مقاله با رويكردى فقهى و اصولى در صدد اثبات تكوينى بودن پديده بلوغ است و ادله نفى و اثبات را در اين باب مىكاود. بلوغ پديده اعجابانگيزى است كه در روند رشد انسانى از اهميت ويژهاى برخوردار است. بلوغ طبق نظريه دانشمندان انتقال از مرحله كودكى به بزرگسالى است. در اين دوره تغييرات فيزيولوژيكى در مغز و غدد داخلى بدن باعث دگرگونى جسمى، روانى و رفتارى چشمگيرى مىشود. در واقع، شخصيت نوجوان در اين مرحله از زندگى است كه ثبات مىيابد و شكل مىگيرد. بلوغ تنها پديدهاى زيستى نيستبلكه يكى از نشانههاى رشد فكرى و اجتماعى است و در نتيجه نشانه آمادگى پذيرش مسئوليت در زندگى فردى و اجتماعى به شمار مىرود. بلوغ در اديان الهى نيز اهميت ويژهاى دارد; زيرا بلوغ از شرايط تكليف است و مكلف از نظر اديان الهى، خاصه اسلام، كسى است كه حقوق و وظايف و تكاليفى دارد كه موجب پذيرش مسئوليتهاى متفاوت مىشود. مسئوليتهايى كه فرد را موظف به انجام اعمالى مىكند. دايره شمول اين اعمال تمام شئون زندگى فرد را دربرمىگيرد: اعمالى چون نماز، روزه، حج و... كه در زمره اعمال عبادى هستند. شركت، حواله، اجاره، عقود و ايقاعات، ازدواج و طلاق و... كه در معاملات گنجانده مىشوند و قضاوت، شهادت، اجراى حدود و قصاص كه در حقوق مطرح مىشوند. بلوغ از جمله مسائل اختلافى بين علماى شيعه و اهل سنت است. مشهور بين علماى شيعه آن است كه پسران در 15 سالگى و دختران در9 سالگى بالغ مىشوند. اين نظر موجب بروز پارهاى اختلافات و اعتراضات در ميان اقشار مختلف شده است. از طرفى، باعث ايجاد نكات مبهم و سؤالات زيادى براى مكلفين، بويژه دختران در شرف بلوغ و والدين آنها شده است. از طرف ديگر، باعثبروز زمزمههاى مغرضانه كسانى كه خارج از مجموعه دين و در ساير ملل و اديان هستند شده است كه در دين اسلام حقوق، بويژه حقوق دختران، رعايت نمىشود. گاهى در بعضى محافل و مجلات و مقالات، مطالبى با هدف بهرهبرداى سياسى و تخريبى در بين مردم منتشر مىشود كه بعضا به دليل جهل به احكام قرآن و روايات و احاديث و يا تجاهل نسبتبه آنهاست. طرح و مشاهده اين مسائل و مشكلات انگيزه نگارش يك مقاله جدى در مورد اين موضوع مهم را قوت مىبخشد. البته در سالهاى اخير اين موضوع نظر اينجانب و بعضى از صاحبنظران را به خود مشغول داشته و بحثهايى در قالب مقاله و رساله ارائه شده است و برخى نيز به رد نظريات جديد و تاكيد بر نظر پيشينيان پرداختهاند. در مجموع با اينكه بررسيهاى مثبتى در جهت روشننمودن نكات مبهم مساله بلوغ انجام شده است; اما متاسفانه اين بررسيها از عمق كافى برخوردار نيست. در حالى كه سزاوار استبحثبلوغ در طليعه مباحث فقهى قرار گيرد و اين دگرگونى عظيم روحى و جسمى و مسئوليتآفرين به طور جدى و مستقل بحثشود، با مراجعه به كتب فقهى و روايى ديده مىشود كه بجز چند كتابروايى مثل وسائلالشيعه و جواهرالكلام و جامع احاديث الشيعه و برخى از كتب فقهى كه به طور مستقل بحثبلوغ را مطرح كردهاند; فقهاى ديگر در كتابهاى خود فقط در فصولى مثل كتاب الحجر و مباحثى مثل نكاح، حيض، حدود، روزه و... به طور پراكنده به اين مساله مهم اشاره كردهاند. در مقاله حاضر برآنيم تا به پرسشهاى زير پاسخ دهيم: 1- آيا قرآن كريم اشاره صريح و روشنى به سن بلوغ دارد يا خير؟ 2- آيا سن به تنهايى مىتواند بيانگر بلوغ باشد؟ 3- آيا همه فقها در مورد سن بلوغ اتفاق نظر دارند؟ 4- آيا علائم متعدد بلوغ كه در روايات و احاديثبه آنها اشاره شده است در همه دختران در سن9 سالگى ظهور مىكند يا خير؟ در ادامه، ضمن پاسخ به پرسشهاى فوق، به پرسشهاى ديگرى كه در اين خصوص مطرح است نيز پاسخ خواهيم داد ادامه مطلب ... 20 آذر 1389برچسب:, :: 19:3 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
مفهوم رابطه فقه و حقوق
20 آذر 1389برچسب:, :: 18:50 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
قضاوت از جمله مسائل بسيار مهم و قابل توجه در اسلام است؛ زيرا قضاوت از مناصب و شؤون نبوت است كه خداوند متعال آن را به پيامبران، به ويژه پيامبر اسلام اعطا فرموده است. شايد توجه و عنايت ويژه بارى متعال به اين مساله بدين جهت باشد كه اساس تحقق سعادت هر جامعه اى بدون فراگيرى قسط و عدالت، امكان پذير نيست وناگفته پيدا است كه فراگيرى قسط و عدالت در تمام نهادهاى يك جامعه تنها در گرو وجود دادگسترى ها و دادگاه هاى عادل در آن جامعه است. وگرنه زور مداران، حقوق مستضعفان را ضايع و غصب مى كنند و جامعه بشرى دچار هرج ومرج شديد مى گردد و امنيت از آن رخت بر مى بندد. به قول سالار شهيدان امام حسين(ع) مملكت، مانند چراگاه خطرناكى مى گردد كه قابل زيستن نخواهد بود. بر همين اساس اميرالمؤمنين على(ع) به اين اكتفا نمى كند كه محكمه اى در كوفه بسازد و چند نفرى را براى رسيدگى كار مردم و قضاوت در بين آنان در آن جا بگمارد، بلكه خود، به طور مستقيم وارد صحنه محكمه مى گردد و بدون واسطه به شكايات مردم رسيدگى مى كند. اين مى رساند كه مساله قضاوت در نگاه مولا على(ع) از هر مساله ديگرى مهم تر بوده است و گرنه آن حضرت، كارهاى ديگر را رها نمى كرد و به قضاوت نمى پرداخت. نشانه ديگر بر اهميت قضاوت در نظر مولا على(ع)، سفارش ويژه اى است كه در باره انتخاب قاضى از آن حضرت به يادگار مانده است. خطاب به مالك اشتر مى نويسد: براى حكم و قضاوت در بين مردم كسى را انتخاب كن كه در نظر تو از همه مردمى كه تو استاندار آنان هستى برتر است.بايد قاضى و حاكم در بين مردم كسى باشد كه كارهاى مردم او را در تنگنا قرار نمى دهد؛ رجوع اهل نزاع او را به لجبازى نمى اندازد؛ در لغزشى كه برايش پيش مى آيد باقى نمى ماند؛ در صورتى كه حق را بشناسد نسبت به رجوع به آن، كوتاهى نمى كند؛ هيچ گونه طمعى را در خود راه نمى دهد؛ به تامل و فهم اندك، اكتفا نمى كند، بلكه بايد از كسانى باشد كه در موارد شبهه، خيلى با احتياط عمل مى نمايد؛ از هر كس، بيش تر از دليل و حجت پيروى مى كند؛ بندرت از مراجعه شكايت كنندگان خسته مى شود؛ براى كشف حقيقت بسيار صابر و شكيبا است؛ در وقتى كه حكم مساله اى برايش آشكار گردد، مانند شمشير قاطع، از خود قاطعيت نشان مى دهد؛ هرگز تحت تاثير مدح و ثنا وتهديدات ديگران واقع نمى شود، گر چه اين چنين افرادى در جامعه بسيار نادر و كميابند. با همه اين ها بايد به طور مرتب قضاوت هاى او را زير نظر بگيرى، و به اندازه اى حقوق او را زياد كنى كه تمام احتياجاتش را برطرف كند و افزون بر اين او را در پيش خودت از جايگاه ويژه اى بر خوردار كنى، تا اطرافيانت در اوطمع نكنند و مردمان او را نربايند. بايد در اين جهت بسيار تامل كنى، چه اين كه اين دين اسير دست تبهكاران و اشراربوده است و چه بسا آن را واسطه خواسته هاى دنيوى خود قرار داده اند. اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل مى كند كه اميرالمؤمنين على(ع) به شريح قاضى فرمود: سليمان بن خالد از امام صادق(ع) نقل كرده است: اين نمونه ها و ده ها نمونه ديگر حكايت مى كنند كه قضاوت يكى از مسائل كم نظيرى است كه در اسلام عزيز بسيارمورد توجه پيشوايان دينى و شارع مقدس اسلام بوده و هست. شايد روى همين جهت بوده است كه فقيهان ما نسبت به قضاوت و شرايط قضات، سختگيرى كم نظيرى را اعمال كرده اند؛ مثلا در تقريرات درس خارج يكى از فقيهان معاصر - كه اكنون دارفانى را وداع گفته است - سيزده شرط براى قاضى ذكر شده است و آن ها عبارتند از: بلوغ، عقل،ايمان، عدالت، حلال زادگى، دانش قضاوت، ضبط، كتابت، ذكورت، شنوايى، بينايى، توانايى سخن گفتن و حريت. البته همه كسانى كه مساله قضاوت را متعرض شده اند، كم و بيش اين شرايط را ذكر كرده اند، و همان طور كه ديديم اميرالمؤمنين على(ع) شرايط سختى را براى قاضى ذكر كرد كه صددرصد مورد توجه همه فقيهان هست؛ زيرا تاقاضى اين شرايط را نداشته باشد، نكته اصلى كه عدالت در جامعه است فراگير نمى شود؛ ولى بايد به اين نكته توجه داشت كه بعضى از شرايط در سخنان فقيهان، نه تنها سبب تحقق عدالت نيست، بلكه جاى اين توهم است كه برخلاف عدالت اجتماعى است، و لذا بايد با اين گونه شرايط به طور كارشناسانه بر خورد كرد؛ مثلا مى توان شرط مردبودن قاضى و حلال زادگى و حريت او را به عنوان نمونه ذكر كرد؛ زيرا به مقتضاى شرط اول، هيچ زنى نمى تواندعهده دار منصب قضاوت گردد؛ چنان كه به مقتضاى شرط دوم و سوم، كسانى كه به گونه اى از آميزش نامشروع به دنيا آمده اند يا در بند بندگى ديگران قرار گرفته اند، حق قضاوت در جامعه را ندارند. بديهى است كه زنان، فرزندان نامشروع، بر بردگان و همه كسانى كه از حقوق بشر طرفدارى مى كنند اين سؤال را مطرح كنند كه اين چه برخورد عادلانه اى است كه بيش از نصف افراد جامعه را از قضاوت و اشتغال به اين كار محروم كنيم؟!البته در صورتى كه دليل معتبر شرعى براى شرايط ياد شده وجود داشته باشد، پاسخ دادن به سؤال ياد شده براى ماآسان است؛ زيرا در يك جمله مى گوييم: شارع مقدس كه آورنده شريعت مقدس است روى مصالحى كه او براى جامعه بشرى مى شناسد زن را از قضاوت بازداشته است تا جامعه از آن مصلحت، محروم نگردد، و يا به جهت مفسده اى كه در قضاوت زن وجود دارد، اين كار را براى او منع كرده است تا جامعه دچار آن مفسده نگردد، چه ما آن مصلحت و مفسده را بشناسيم و چه نشناسيم؛ ولى همان طور كه اشاره شد، اين منوط به آن است كه براى شرط يادشده دليل معتبرى داشته باشيم كه مورد قبول فقيهان باشد وگرنه چگونه مى توان مطلب به اين مهمى را به استناد درك خود، به اسلام عزيز و دين مقدسى كه نسبت به اجراى عدالت اين همه دقت و موشكافى دارد، نسبت دهيم و با اين كار خود، انبوهى از عقلا را در بوته سرگردانى و حيرت و شك قرار دهيم؟ ادامه............
ادامه مطلب ... 20 آذر 1398برچسب:, :: 14:4 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
تعريف حقوق
بنابراين علم حقوق مانند هر علم ديگرى داراى ويژگىها، تاريخ، فلسفه، هدف، روش، منابع و مبانى مخصوص به خود دارد.
ادامه مطلب ... 20 آذر 1398برچسب:, :: 12:50 :: نويسنده : فرزانه محمدپور
گفتار اول: تعريف فقه فقه معانى لغوى و اصطلاحى متعددى دارد كه ما با ذكر آن معانى، معناى مورد نظر را در اين تحقيق مشخص مىنماييم. الف - معناى لغوى فقه
فقه به معناى دانستن يا فهميدن است. در معجم المقاييس اللغه مىخوانيم:
ادامه مطلب ...
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است |طراحی : پیچک
|